ایران مصاف

در "مصاف" بین حق و باطل ، بین جبهه‌ ى خدا و جبهه‌ ى شیطان ، عزت متعلق به کسانى است که در جبهه‌ ى خدائى قرار میگیرند . این، منطق قرآن است. « امام خامنه ای »
ايران مصاف چيست ؟؟؟
ایران مصاف
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام دانای بزرگ هستی بخش

اللهم عجل لولیک الفرج

ایران مصاف نام گروهی پژوهشی پیرامون مباحث تاریخی ، سیاسی و دینی می باشد .
به گروه کوچک و صمیمی ما خوش آمدید .

التماس دعا داریم.

اللهم احفظ قائدنا امامنا الخامنه ای الی ظهور المهدی (عج)

☫ چو ایران نباشد تن من مباد .☫

The M.F
رمزينه تارنما
center
رمزينه رايانامه
center

۱۰۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایران مصاف» ثبت شده است

اعمال مشترک شبهاى قدر

شب نوزدهم، اوّل شبهاى قدر است و شب قدر همان شبى است که در تمام سال شبى به خوبى و فضیلت آن نمى رسد و عمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه و در آن شب تقدیر امور سال مى شود و ملائکه و روح که اعظم ملائکه است در آن شب به اذن پروردگار به زمین نازل مى شوند و به خدمت امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف مشرّف مى شوند و آنچه براى هرکس مقدّر شده است بر امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف عرض مى کنند و اعمال شبهاى قدر بر دو نوع است یکى آنکه در هر سه شب باید انجام داد و دیگر آنکه مخصوص است به هر شبى امّا اوّل پس آن چند چیز است: اوّل غسل است علاّمه مجلسى فرموده که غسل این شبها را مقارن غروب آفتاب کردن بهتر است که نماز شام را باغسل بکند دوّم دو رکعت نماز است در هر رکعت بعد از حمد هفت مرتبه توحید بخواند و بعد از فراغ هفتاد مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَاَتُوبُ اِلَیْهِ بگوید در روایت نبوى صلى الله علیه وآله است که از جاى خود برنخیزد تا حقّ تعالى او را و پدر و مادرش را بیامرزد «الخبر» سیّم قرآن مجید را بگشاید و بگذارد در مقابل خود و بگوید:

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَما فیهِ، وَفیهِ اسْمُکَ الْأَکْبَرُ،
خدایا از تو خواهم به حق کتاب فرستاده شده ات و آنچه در آنست که در آن است نام بزرگت
وَاَسْمآؤُکَ الْحُسْنى ، وَما یُخافُ وَیُرْجى اَنْ تَجْعَلَنى مِنْ عُتَقآئِکَ مِنَ النَّارِ،
و نامهاى نیکویت و آنچه بدانها ترس و امید شود که قرارم دهى از زمره آزاد شدگانت از دوزخ

پس هر حاجت که دارد بخواهدچهارم آنکه مُصحَف شریف رابگیرد وبر سر بگذارد وبگوید:

اَللّهُمَّ بِحَقِ هذَا الْقُرْآنِ،وَبِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِهِ، وَبِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فیهِ، وَبِحَقِّکَ
خدایا به حق این قرآن و به حق آنکس که او را بدان فرستادى و به حق هر مؤمنى که در این قرآن مدحش کرده اى و به حقى که
عَلَیْهِمْ فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ
تو بر ایشان دارى زیرا کسى نیست که حق تو را بهتر از خودت بشناسد

پس ده مرتبه بگوید بِکَ یا اَللَّهُ و ده مرتبه بِمُحَمَّدٍ و ده مرتبه بِعَلىٍّ و ده مرتبه بِفاطِمَةَ و ده مرتبه بِالْحَسَنِ و ده مرتبه بِالْحُسَیْنِ

و ده مرتبه بِعَلِىّ بْنِ الْحُسَیْنِ و ده مرتبه بُمَحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ و ده مرتبه بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ و ده مرتبه بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ مُوسى و ده مرتبه بِمُحَمَّدِبْنِ عَلِىٍّ و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ و ده مرتبه بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍ و ده مرتبه بِالْحُجَّةِ

پس هر حاجت که دارى طلب کن پنجم زیارت کند امام حسین علیه السلام را. در خبر است که چون شب قدر مى شود منادى از آسمان هفتم ندا مى کند از بُطنان عرش که حقّ تعالى آمرزیده هر که را که به زیارت قبر حُسین علیه السلام آمده ششم احیا بدارد این شبها را همانا روایت شده هرکه احیا کند شب قدرراگناهان اوآمرزیده شود هرچند به عدد ستارگان آسمان و سنگینى کوهها وکیل دریاها باشد هفتم صد رکعت نماز کند که فضیلت بسیار دارد و افضل آنست که در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه توحید بخواند هشتم بخواند:

اَللَّهُمَّ اِنّى اَمْسَیْتُ لَکَ عَبْداً داخِراً، لا اَمْلِکُ لِنَفْسى نَفْعاً وَلا ضَرّاً، وَلا
خدایا من شام کردم در حالى که بنده خوارى هستم که مالک سود و زیانى براى خویش نیستم و نتوانم
اَصْرِفُ عَنْها سُوءاً، اَشْهَدُ بِذلِکَ عَلى نَفْسى ، وَاَعْتَرِفُ لَکَ بِضَعْفِ
از خویشتن پیش آمد ناگوارى را بازگردانم و این مطلبى است که من آن را بر خویش گواهى دهم و به ناتوانى

قُوَّتى ، وَقِلَّةِ حیلَتى ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَاَنْجِزْ لى ما
خود و بیچارگیم در برابرت اعتراف دارم پس درود فرست بر محمد و آل محمد و وفا کن برایم بدانچه

وَعَدْتَنى ، وَجَمیعَ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فى هذِهِ اللَّیْلَةِ،
بر من و همه مؤمنین و مؤمنات وعده فرمودى از آمرزش در این شب

وَاَتْمِمْ عَلَىَّ ما اتَیْتَنى فَاِنّى عَبْدُکَ الْمِسْکینُ الْمُسْتَکینُ، الضَّعیفُ
و تمام کن بر من آنچه را به من دادى زیرا که من بنده بینواى مستمند ناتوان تهیدست

الْفَقیرُ الْمَهینُ، اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْنى ناسِیاً لِذِکْرِکَ فیما اَوْلَیْتَنى ، وَلا [غافِلاً]
خوار توام خدایا قرار مده مرا فراموشکار از یاد خویش در آنچه به من انعام فرمودى و نه غافل از

لِإِحْسانِکَ فیما اَعْطَیْتَنى ، وَلا ایِساً مِنْ اِجابَتِکَ، وَاِنْ اَبْطَاَتْ عَنّى ،
احسانت در آنچه به من عطا کردى و قرارم مده ناامید از اجابت خویش و اگرچه دیرزمانى طول کشد

فى سَرَّآءَ اَوْ ضَرَّآءَ، اَوْ شِدَّةٍ اَوْ رَخآءٍ، اَوْ عافِیَةٍ اَوْ بَلاءٍ، اَوْ بُؤْسٍ اَوْ
چه در خوشى و چه در سختى در دشوارى یا در آسایش در تندرستى یا گرفتارى در تنگدستى یا

نَعْمآءَ، اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعآءِ *
در نعمت براستى تو شنواى دعایى

و این دعا را کفعمى از امام زین العابدین علیه السلام روایت کرده که در این شبها مى خوانده در حال قیام و قعود و رکوع و سجود و علاّمه مجلسى(ره) فرموده که بهترین اعمال در این شبها طلب آمرزش و دعا از براى مطالب دنیا و آخرت خود و پدر و مادر و خویشان خود و برادران مؤمن زنده و مرده ایشان است و اَذْکار و صلوات بر محمد و آل محمدعلیهم السلام آنچه مقدور شود و در بعضى از روایات وارد شده است که دعاء جوشن کبیر را در این سه شب بخوانند فقیر گوید که دعاء جوشن در سابِقْ گذشت و روایت شده که خدمت حضرت رسول صلى الله علیه وآله عرض شد که اگر من درک کنم شب قدر را چه از خداوند خود بخواهم فرمود عافیت را.

 

اعمال شب نوزدهم

و امّا دویّم یعنى اعمال مخصوصه این شبها پس اعمال شب نوزدهم چند چیز است اوّل صد مرتبه اَسْتَغْفِرُاللَّهَ رَبّى وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ دویّم صد مرتبه اَللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ سیّم بخواند دعاء یا ذَاالَّذى کانَ را که در قسم چهارم گذشت. چهارم بخواند:

اَللّهُمَّ اْجْعَلْ فیما تَقْضى وَتُقَدِّرُ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ،
خدایا قرار ده در آنچه حکم کرده و مقدر فرموده اى از سرنوشت حتمى
وَفیما تَفْرُقُ مِنَ الْأَمْرِ الحَکیمِ فى لَیْلَةِ الْقَدْرِ، وَفِى الْقَضآءِ الَّذى لا
و در آنچه جدا کنى از فرمان حکیمانه ات در شب قدر و در آن قضا و قدرى که برگشت و

یُرَدُّ وَلا یُبَدَّلُ، اَنْ تَکْتُبَنى مِنْ حُجَّاجِ بَیْتِکَ الْحَرامِ، الْمَبْرُورِ حَجُّهُمُ،
تغییر و تبدیلى ندارد که نام مرا در زمره حاجیان خانه محترمت (کعبه) بنویسى آنان که حجشان

الْمَشْکُورِ سَعْیُهُمُ، الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمُ، الْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئاتُهُمْ، وَاجْعَلْ
مقبول و سعیشان مورد تقدیر و گناهانشان آمرزیده و کردار بدشان بخشوده شده است و قرار ده

فیما تَقْضى وَتُقَدِّرُ، اَنْ تُطیلَ عُمْرى ، وَتُوَسِّعَ عَلَىَّ فى رِزْقى،
در آنچه مقدر فرموده اى که عمر مرا طولانى کرده و روزیم را وسیع گردانى

وَتَفْعَلَ بى کَذا وَکَذا،
و به جاى این کلمه حاجت خود را ذکر کند.

اعمال مشترک شبهاى قدر

شب قدر همان شبى است که در تمام سال شبى به خوبى و فضیلت آن نمى رسد و عمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه و در آن شب تقدیر امور سال مى شود و ملائکه و روح که اعظم ملائکه است در آن شب به اذن پروردگار به زمین نازل مى شوند و به خدمت امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف مشرّف مى شوند و آنچه براى هرکس مقدّر شده است بر امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف عرض مى کنند و اعمال شبهاى قدر بر دو نوع است یکى آنکه در هر سه شب باید انجام داد و دیگر آنکه مخصوص است به هر شبى امّا اوّل پس آن چند چیز است: اوّل غسل است علاّمه مجلسى فرموده که غسل این شبها را مقارن غروب آفتاب کردن بهتر است که نماز شام را باغسل بکند دوّم دو رکعت نماز است در هر رکعت بعد از حمد هفت مرتبه توحید بخواند و بعد از فراغ هفتاد مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَاَتُوبُ اِلَیْهِ بگوید در روایت نبوى صلى الله علیه وآله است که از جاى خود برنخیزد تا حقّ تعالى او را و پدر و مادرش را بیامرزد «الخبر» سیّم قرآن مجید را بگشاید و بگذارد در مقابل خود و بگوید:

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَما فیهِ، وَفیهِ اسْمُکَ الْأَکْبَرُ،
خدایا از تو خواهم به حق کتاب فرستاده شده ات و آنچه در آنست که در آن است نام بزرگت
وَاَسْمآؤُکَ الْحُسْنى ، وَما یُخافُ وَیُرْجى اَنْ تَجْعَلَنى مِنْ عُتَقآئِکَ مِنَ النَّارِ،
و نامهاى نیکویت و آنچه بدانها ترس و امید شود که قرارم دهى از زمره آزاد شدگانت از دوزخ

پس هر حاجت که دارد بخواهدچهارم آنکه مُصحَف شریف رابگیرد وبر سر بگذارد وبگوید:

اَللّهُمَّ بِحَقِ هذَا الْقُرْآنِ،وَبِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِهِ، وَبِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فیهِ، وَبِحَقِّکَ
خدایا به حق این قرآن و به حق آنکس که او را بدان فرستادى و به حق هر مؤمنى که در این قرآن مدحش کرده اى و به حقى که
عَلَیْهِمْ فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ
تو بر ایشان دارى زیرا کسى نیست که حق تو را بهتر از خودت بشناسد

پس ده مرتبه بگوید بِکَ یا اَللَّهُ و ده مرتبه بِمُحَمَّدٍ و ده مرتبه بِعَلىٍّ و ده مرتبه بِفاطِمَةَ و ده مرتبه بِالْحَسَنِ و ده مرتبه بِالْحُسَیْنِ

و ده مرتبه بِعَلِىّ بْنِ الْحُسَیْنِ و ده مرتبه بُمَحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ و ده مرتبه بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ و ده مرتبه بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ مُوسى و ده مرتبه بِمُحَمَّدِبْنِ عَلِىٍّ و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ و ده مرتبه بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍ و ده مرتبه بِالْحُجَّةِ

پس هر حاجت که دارى طلب کن پنجم زیارت کند امام حسین علیه السلام را. در خبر است که چون شب قدر مى شود منادى از آسمان هفتم ندا مى کند از بُطنان عرش که حقّ تعالى آمرزیده هر که را که به زیارت قبر حُسین علیه السلام آمده ششم احیا بدارد این شبها را همانا روایت شده هرکه احیا کند شب قدرراگناهان اوآمرزیده شود هرچند به عدد ستارگان آسمان و سنگینى کوهها وکیل دریاها باشد هفتم صد رکعت نماز کند که فضیلت بسیار دارد و افضل آنست که در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه توحید بخواند هشتم بخواند:

اَللَّهُمَّ اِنّى اَمْسَیْتُ لَکَ عَبْداً داخِراً، لا اَمْلِکُ لِنَفْسى نَفْعاً وَلا ضَرّاً، وَلا
خدایا من شام کردم در حالى که بنده خوارى هستم که مالک سود و زیانى براى خویش نیستم و نتوانم
اَصْرِفُ عَنْها سُوءاً، اَشْهَدُ بِذلِکَ عَلى نَفْسى ، وَاَعْتَرِفُ لَکَ بِضَعْفِ
از خویشتن پیش آمد ناگوارى را بازگردانم و این مطلبى است که من آن را بر خویش گواهى دهم و به ناتوانى

قُوَّتى ، وَقِلَّةِ حیلَتى ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَاَنْجِزْ لى ما
خود و بیچارگیم در برابرت اعتراف دارم پس درود فرست بر محمد و آل محمد و وفا کن برایم بدانچه

وَعَدْتَنى ، وَجَمیعَ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فى هذِهِ اللَّیْلَةِ،
بر من و همه مؤمنین و مؤمنات وعده فرمودى از آمرزش در این شب

وَاَتْمِمْ عَلَىَّ ما اتَیْتَنى فَاِنّى عَبْدُکَ الْمِسْکینُ الْمُسْتَکینُ، الضَّعیفُ
و تمام کن بر من آنچه را به من دادى زیرا که من بنده بینواى مستمند ناتوان تهیدست

الْفَقیرُ الْمَهینُ، اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْنى ناسِیاً لِذِکْرِکَ فیما اَوْلَیْتَنى ، وَلا [غافِلاً]
خوار توام خدایا قرار مده مرا فراموشکار از یاد خویش در آنچه به من انعام فرمودى و نه غافل از

لِإِحْسانِکَ فیما اَعْطَیْتَنى ، وَلا ایِساً مِنْ اِجابَتِکَ، وَاِنْ اَبْطَاَتْ عَنّى ،
احسانت در آنچه به من عطا کردى و قرارم مده ناامید از اجابت خویش و اگرچه دیرزمانى طول کشد

فى سَرَّآءَ اَوْ ضَرَّآءَ، اَوْ شِدَّةٍ اَوْ رَخآءٍ، اَوْ عافِیَةٍ اَوْ بَلاءٍ، اَوْ بُؤْسٍ اَوْ
چه در خوشى و چه در سختى در دشوارى یا در آسایش در تندرستى یا گرفتارى در تنگدستى یا

نَعْمآءَ، اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعآءِ *
در نعمت براستى تو شنواى دعایى

و این دعا را کفعمى از امام زین العابدین علیه السلام روایت کرده که در این شبها مى خوانده در حال قیام و قعود و رکوع و سجود و علاّمه مجلسى(ره) فرموده که بهترین اعمال در این شبها طلب آمرزش و دعا از براى مطالب دنیا و آخرت خود و پدر و مادر و خویشان خود و برادران مؤمن زنده و مرده ایشان است و اَذْکار و صلوات بر محمد و آل محمدعلیهم السلام آنچه مقدور شود و در بعضى از روایات وارد شده است که دعاء جوشن کبیر را در این سه شب بخوانند فقیر گوید که دعاء جوشن در سابِقْ گذشت و روایت شده که خدمت حضرت رسول صلى الله علیه وآله عرض شد که اگر من درک کنم شب قدر را چه از خداوند خود بخواهم فرمود عافیت را.

 

اعمال شب بیست و یکم

کفعمى از سید بن باقى نقل کرده که در شب بیست و یکم مى خوانى:

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَاقْسِمْ لى حِلْماً یَسُدُّ عَنّى بابَ الْجَهْلِ، وَهُدىً
خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد و چنان بردباریى بهره ام کن که ببندد بر من دَرِ نادانى را و هدایتى
تَمُنُّ بِهِ عَلَىَّ مِنْ کُلِّ ضَلالَةٍ، وَغِنىً تَسُدُّ بِهِ عَنّى بابَ کُلِّ فَقْرٍ، وَقُوَّةً
به من ده که بر من منت نهد از رهانیدن از هر گمراهى و بى نیازیى به من بده که درهاى انواع فقر را به تمامى بر من ببندد و نیرویى

تَرُدُّ بِها عَنّى کُلَّ ضَعْفٍ، وَعِزّاً تُکْرِمُنى بِهِ عَنْ کُلِّ ذُلٍّ وَرِفْعَةً
به من ده که هرگونه سستى را از من بازگرداند و عزتى که از هر خوارى مرا گرامى دارى و رفعت مقامى که بدان وسیله مرا

تَرْفَعُنى بِها عَنْ کُلِّ ضَعَةٍ، وَاَمْناً تَرُدُّ بِهِ عَنّى کُلَّ خَوْفٍ، وَعافِیَةً
از هر پستى بلند کنى و امنیتى که بوسیله آن هر ترسى را از من دور کنى و تندرستى که بدان وسیله مرا از

تَسْتُرُنى بِها عَنْ کُلِّ بَلاءٍ، وَعِلْماً تَفْتَحُ لى بِهِ کُلَّ یَقینٍ، وَیَقیناً تُذْهِبُ
هر بلایى بپوشانى و دانشى که به آن هر یقینى را بر من مفتوح گردانى و یقینى که بدان وسیله

بِهِ عَنّى کُلَّ شَکٍّ، وَدُعآءً تَبْسُطُ لى بِهِ الْإِجابَةَ فى هذِهِ اللَّیْلَةِ، وَفى
هر شک و تردیدى را از من دور سازى و دعائى که اجابتش را بر من بگسترانى در همین امشب و در

هذِهِ السَّاعَةِ السَّاعَةِ السَّاعَةِ السَّاعَةِ یا کَریمُ وَخَوْفاً تَنْشُرُ لى بِهِ
همین ساعت ... ... ... ... اى بزرگوار و ترسى به من بده که

کُلَّ رَحْمَةٍ، وَعِصْمَةً تَحُولُ بِها بَیْنى وَبَیْنَ الذُّنُوبِ، حَتّى اُفْلِحَ بِها
هر رحمتى را بدان وسیله بر من بگسترانى و مرا چنان خودنگهدار کن که همان حالت میان من و گناهان حائل شود

عِنْدَ الْمَعْصُومینَ عِنْدَکَ، بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ.
و بدان وسیله در پیشگاه معصومین (و خود نگهداران) درگاهت رستگار باشم اى مهربانترین مهربانان.

و روایت شده که در شب بیست و یکم حمّاد بن عثمان بر حضرت صادق علیه السلام وارد شد حضرت سؤال کرد که غسل کرده اى عرض کرد بلى فدایت شوم پس حضرت حصیرى طلبید و حمّاد را نزدیک خود طلبید و مشغول نماز شد و پیوسته آن حضرت نماز خواند و حمّاد نیز خود را به آن حضرت چسبانیده بود و نماز مى خواند تا از نمازهاى خویش فارغ شدند پس آن حضرت دعا کرد و حمّاد آمین گفت تا صبح طلوع کرد آن جناب اذان و اقامه گفت و بعض از غِلْمان خود را طلبید و پیش ایستاد و نماز صبح خواند در رکعت اوّل حمد و قدر و در دویّم حمد و توحید خواند و بعد از نماز مشغول به تسبیح و تحمید و تقدیس و ثناى بر خدا و صلوات بر پیغمبرصلى الله علیه وآله و دعا براى مؤمنین و مؤمنات و مسلمین و مسلمات شد پس سر به سجده نهاد و مقدار یک ساعت بجز نفس چیزى از آن جناب شنیده نشد پس از آن این دعا را خواند لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَالْاَبْصارِ تا آخر دعا که در اقبالست و شیخ کلینى روایت کرده که حضرت باقرعلیه السلام در شب بیست و یکم و بیست و سیّم دعا مى خواند تا نیمه شب و بعد از آن شروع مى نمود به نماز خواندن و بدانکه در هر شب از شبهاى این دهه غسل مستحب است و روایت شده که حضرت رسول صلى الله علیه وآله در هر شب این دهه غسل مى کرد و اعتکاف در این دهه مستحب است و فضیلت بسیار دارد و افضل اوقات اعتکاف است و روایت شده که مقابل دو حجّ و دو عمره است:
وَکانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ: اِذا کانَ الْعَشْرُ الْأَواخِرَ، اعْتَکَفَ فِى الْمَسْجِدِ، وَضُرِبَتْ لَهُ قُبَّةٌ مِنْ شَعْرٍ، وَشَمَّرَ الْمیزَرَ، وَطَوى فِراشَهُ.
رسم رسول خدا صلى اللّه علیه و آله چنان بود که چون دهه آخر ماه رمضان مى شد در مسجد معتکف مى شد و چادرى موئین برایش مى زدند و کمر را محکم مى بست و بستر خواب را جمع مى کرد.

و بدانکه در این شب در سنه چهلم واقع شد شهادت مولاى ما حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و در این شب تجدید مى شود احزان آل محمّد علیهم السلام و اشیاع ایشان و روایت شده که در آن شب مانند شب شهادت امام حسین علیه السلام برداشته نشد سنگى از روى زمین مگر آنکه در زیر آن خون تازه بود شیخ مفید فرموده که در این شب صلوات بسیار بفرستد و سعى و کوشش کند در نفرین بر ظالمان آل محمدعلیهم السلام و لعن بر قاتل امیرالمؤمنین علیه السلام روز بیست و یکم روز قتل حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و مناسبست زیارت آن جناب و کلمات حضرت خضرعلیه السلام که به منزله زیارت آن حضرتست در این روز.

اعمال مشترک شبهاى قدر

شب قدر همان شبى است که در تمام سال شبى به خوبى و فضیلت آن نمى رسد و عمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه و در آن شب تقدیر امور سال مى شود و ملائکه و روح که اعظم ملائکه است در آن شب به اذن پروردگار به زمین نازل مى شوند و به خدمت امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف مشرّف مى شوند و آنچه براى هرکس مقدّر شده است بر امام زمان عجل الله تعالى فرجه الشریف عرض مى کنند و اعمال شبهاى قدر بر دو نوع است یکى آنکه در هر سه شب باید انجام داد و دیگر آنکه مخصوص است به هر شبى امّا اوّل پس آن چند چیز است: اوّل غسل است علاّمه مجلسى فرموده که غسل این شبها را مقارن غروب آفتاب کردن بهتر است که نماز شام را باغسل بکند دوّم دو رکعت نماز است در هر رکعت بعد از حمد هفت مرتبه توحید بخواند و بعد از فراغ هفتاد مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَاَتُوبُ اِلَیْهِ بگوید در روایت نبوى صلى الله علیه وآله است که از جاى خود برنخیزد تا حقّ تعالى او را و پدر و مادرش را بیامرزد «الخبر» سیّم قرآن مجید را بگشاید و بگذارد در مقابل خود و بگوید:

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَما فیهِ، وَفیهِ اسْمُکَ الْأَکْبَرُ،
خدایا از تو خواهم به حق کتاب فرستاده شده ات و آنچه در آنست که در آن است نام بزرگت
وَاَسْمآؤُکَ الْحُسْنى ، وَما یُخافُ وَیُرْجى اَنْ تَجْعَلَنى مِنْ عُتَقآئِکَ مِنَ النَّارِ،
و نامهاى نیکویت و آنچه بدانها ترس و امید شود که قرارم دهى از زمره آزاد شدگانت از دوزخ

پس هر حاجت که دارد بخواهدچهارم آنکه مُصحَف شریف رابگیرد وبر سر بگذارد وبگوید:

اَللّهُمَّ بِحَقِ هذَا الْقُرْآنِ،وَبِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِهِ، وَبِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فیهِ، وَبِحَقِّکَ
خدایا به حق این قرآن و به حق آنکس که او را بدان فرستادى و به حق هر مؤمنى که در این قرآن مدحش کرده اى و به حقى که
عَلَیْهِمْ فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ
تو بر ایشان دارى زیرا کسى نیست که حق تو را بهتر از خودت بشناسد

پس ده مرتبه بگوید بِکَ یا اَللَّهُ و ده مرتبه بِمُحَمَّدٍ و ده مرتبه بِعَلىٍّ و ده مرتبه بِفاطِمَةَ و ده مرتبه بِالْحَسَنِ و ده مرتبه بِالْحُسَیْنِ

و ده مرتبه بِعَلِىّ بْنِ الْحُسَیْنِ و ده مرتبه بُمَحَمَّدِ بْنِ عَلِىٍّ و ده مرتبه بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ و ده مرتبه بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ مُوسى و ده مرتبه بِمُحَمَّدِبْنِ عَلِىٍّ و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ و ده مرتبه بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍ و ده مرتبه بِالْحُجَّةِ

پس هر حاجت که دارى طلب کن پنجم زیارت کند امام حسین علیه السلام را. در خبر است که چون شب قدر مى شود منادى از آسمان هفتم ندا مى کند از بُطنان عرش که حقّ تعالى آمرزیده هر که را که به زیارت قبر حُسین علیه السلام آمده ششم احیا بدارد این شبها را همانا روایت شده هرکه احیا کند شب قدرراگناهان اوآمرزیده شود هرچند به عدد ستارگان آسمان و سنگینى کوهها وکیل دریاها باشد هفتم صد رکعت نماز کند که فضیلت بسیار دارد و افضل آنست که در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه توحید بخواند هشتم بخواند:

اَللَّهُمَّ اِنّى اَمْسَیْتُ لَکَ عَبْداً داخِراً، لا اَمْلِکُ لِنَفْسى نَفْعاً وَلا ضَرّاً، وَلا
خدایا من شام کردم در حالى که بنده خوارى هستم که مالک سود و زیانى براى خویش نیستم و نتوانم
اَصْرِفُ عَنْها سُوءاً، اَشْهَدُ بِذلِکَ عَلى نَفْسى ، وَاَعْتَرِفُ لَکَ بِضَعْفِ
از خویشتن پیش آمد ناگوارى را بازگردانم و این مطلبى است که من آن را بر خویش گواهى دهم و به ناتوانى

قُوَّتى ، وَقِلَّةِ حیلَتى ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَاَنْجِزْ لى ما
خود و بیچارگیم در برابرت اعتراف دارم پس درود فرست بر محمد و آل محمد و وفا کن برایم بدانچه

وَعَدْتَنى ، وَجَمیعَ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فى هذِهِ اللَّیْلَةِ،
بر من و همه مؤمنین و مؤمنات وعده فرمودى از آمرزش در این شب

وَاَتْمِمْ عَلَىَّ ما اتَیْتَنى فَاِنّى عَبْدُکَ الْمِسْکینُ الْمُسْتَکینُ، الضَّعیفُ
و تمام کن بر من آنچه را به من دادى زیرا که من بنده بینواى مستمند ناتوان تهیدست

الْفَقیرُ الْمَهینُ، اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْنى ناسِیاً لِذِکْرِکَ فیما اَوْلَیْتَنى ، وَلا [غافِلاً]
خوار توام خدایا قرار مده مرا فراموشکار از یاد خویش در آنچه به من انعام فرمودى و نه غافل از

لِإِحْسانِکَ فیما اَعْطَیْتَنى ، وَلا ایِساً مِنْ اِجابَتِکَ، وَاِنْ اَبْطَاَتْ عَنّى ،
احسانت در آنچه به من عطا کردى و قرارم مده ناامید از اجابت خویش و اگرچه دیرزمانى طول کشد

فى سَرَّآءَ اَوْ ضَرَّآءَ، اَوْ شِدَّةٍ اَوْ رَخآءٍ، اَوْ عافِیَةٍ اَوْ بَلاءٍ، اَوْ بُؤْسٍ اَوْ
چه در خوشى و چه در سختى در دشوارى یا در آسایش در تندرستى یا گرفتارى در تنگدستى یا

نَعْمآءَ، اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعآءِ *
در نعمت براستى تو شنواى دعایى

و این دعا را کفعمى از امام زین العابدین علیه السلام روایت کرده که در این شبها مى خوانده در حال قیام و قعود و رکوع و سجود و علاّمه مجلسى(ره) فرموده که بهترین اعمال در این شبها طلب آمرزش و دعا از براى مطالب دنیا و آخرت خود و پدر و مادر و خویشان خود و برادران مؤمن زنده و مرده ایشان است و اَذْکار و صلوات بر محمد و آل محمدعلیهم السلام آنچه مقدور شود و در بعضى از روایات وارد شده است که دعاء جوشن کبیر را در این سه شب بخوانند فقیر گوید که دعاء جوشن در سابِقْ گذشت و روایت شده که خدمت حضرت رسول صلى الله علیه وآله عرض شد که اگر من درک کنم شب قدر را چه از خداوند خود بخواهم فرمود عافیت را.

 

اعمال شب بیست و سوم

شب بیست و سیّم در هَدِیّة الزَّائر ذکر شده از دو شب قدر سابق افضل است و از احادیث بسیار مُستَفاد مى شود که شب قدر همین است و در این شب جمیع امور بر وفق حکمت مقدّر مى گردد و از براى این شب غیر از اعمالى که با دو شب سابق شریکست چند عمل دیگر است اوّل خواندن سوره عنکبوت و رُوم که حضرت صادق علیه السلام قَسم یاد فرموده که خواننده این دو سوره در این شب از اهل بهشت است دوّم خواندن حم دُخان سیّم خواندن سوره قَدر هزار مرتبه چهارم آنکه تکرار کند در این شب بلکه در تمام اوقات این دعا را اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ «الخ» و ذکر آن در ضمن ادعیه شبهاى دهه آخر بعد از دعاء شب بیست و سیّم گذشت پنجم بخواند:

اَللّهُمَّ امْدُدْ لى فى عُمْرى ، وَاَوْسِعْ لى فى رِزْقى ،
خدایا دراز کن عمرم را و فراخ کن روزیم را
وَاَصِحَّ لى جِسْمى ، وَبَلِّغْنى اَمَلى ، وَاِنْ کُنْتُ مِنَ الْأَشْقِیآءِ فَاْمحُنى

و سالم گردان تنم را و برسانم به آرزویم و اگر در زمره بدبختان هستم تو نامم را از
مِنَ الْأَشْقِیآءِ وَاْکتُبْنى مِنَ السُّعَدآءِ، فَاِنَّکَ قُلْتَ فى کِتابِکَ الْمُنْزَلِ

سلک آنان پاک کن و در زمره سعادتمندانم ثبت کن زیرا تو خودت در کتابى که
عَلى نَبِیِّکَ الْمُرْسَلِ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ الِهِ، یَمْحُو اللَّهُ ما یَشآءُ وَیُثْبِتُ، وَعِنْدَهُ اُمُّ الْکِتابِ.

بر پیامبر مرسلت صلى الله علیه وآله نازل فرمودى چنین گفتى: «خدا هر چه خواهد محو مى کند و ثبت مى کند و نزد او است اصل کتاب»

ششم بخواند:

اَللّهُمَّ اجْعَلْ فیما تَقْضى وَفیما
خدایا قرار ده در آنچه حکم کرده و
تُقَدِّرُ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ، وَفیما تَفْرُقُ مِنَ الْأَمْرِ الْحَکیمِ، فى لَیْلَةِ

مقدر فرموده اى از فرمان حتمى خود و در آنچه جدا کنى از دستور حکیمانه ات در شب
الْقَدْرِ مِنَ الْقَضآءِ الَّذى لا یُرَدُّ وَلا یُبَدَّلُ، اَنْ تَکْتُبَنى مِنْ حُجَّاجِ

قدر از آن حکمى که بازگشت ندارد و تغییر پذیر نیست که بنویسى مرا از حاجیان
بَیْتِکَ الْحَرامِ فى عامى هذَا، الْمَبْرُورِ حَجُّهُمُ، الْمَشْکُورِ سَعْیُهُمُ،

خانه محترم کعبه ات در همین امسال آنانکه حجشان مقبول و سعیشان
الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمُ، الْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئاتُهُمْ، وَاجْعَلْ فیما تَقْضى

مورد تقدیر و گناهانشان آمرزیده و اعمال بدشان بخشوده شده و مقرر فرما در آنچه
وَتُقَدِّرُ، اَنْ تُطیلَ عُمْرى ، وَتُوَسِّعَ لى فى رِزْقى .

حکم کرده و مقدر فرموده اى که عمرم را طولانى کنى و در روزیم وسعت دهى.

هفتم بخواند این دعا را که در اقبال است:

یا باطِناً فى ظُهُورِهِ، وَیا ظاهِراً فى بُطُونِهِ وَیا باطِناً لَیْسَ
اى که نهان است در عین آشکاریش و اى که آشکار است در عین نهانیش و اى نهانى که در
یَخْفى ، وَیا ظاهِراً لَیْسَ یُرى ، یا مَوْصُوفاً لا یَبْلُغُ بِکَیْنُونَتِهِ.

خفا نیستى و اى آشکارى که دیده نشوى اى که توصیفت کنند ولى هیچ وصفى به کنه ذات تو نرسد
مَوْصُوفٌ، وَلا حَدٌّ مَحْدُودٌ، وَیا غآئِباً غَیْرَ مَفْقُودٍ، وَیا شاهِداً غَیْرَ

و هیچ حدى محدودت نکند و اى که پیدائى ولى گم نشده اى و اى که حاضرى ولى مشهود
مَشْهُودٍ، یُطْلَبُ فَیُصابُ، وَلَمْ یَخْلُ مِنْهُ السَّمواتُ وَالْأَرْضُ

نشوى تو را طلب کنند و به مقصود نائل گردند، از تو خالى نیست آسمانها و زمین
وَمابَیْنَهُما طَرْفَةَ عَیْنٍ، لا یُدْرَکُ بِکَیْفٍ، وَلا یُؤَیَّنُ بِاَیْنٍ، وَلا بِحَیْثٍ،

و مابین آندو یک چشم برهم زدن، به چگونگى در نیائى و به جائى و سوئى اندر نشوى
اَنْتَ نُورُ النُّورِ، وَرَبُّ الْأَرْبابِ، اَحَطْتَ بِجَمیعِ الْأُمُورِ، سُبْحانَ مَنْ

توئى روشنى نور و پروردگار همه پروردگاران به تمام امور احاطه دارى منزه خدائى که
لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىْ ءٌ، وَهُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ، سُبْحانَ مَنْ هُوَ هکَذا، وَلا هکَذا غَیْرُهُ

نیست مانندش چیزى و او است شنواى بینا منزه است آنکه او چنین است و جز او دیگرى چنین نخواهد بود.

پس دعا مى کنى بدانچه بخواهى. هشتم آنکه غیر از غسل اوّل شب غسلى نیز در آخر شب کند و بدانکه از براى غسل و احیاء این شب و زیارت امام حسین علیه السلام و صد رکعت نماز فضیلت بسیار و تأکید شده شیخ در تهذیب روایت کرده از ابوبصیر از حضرت صادق علیه السلام که فرمود در شبى که امید مى رود شب قَدر باشد صد رکعت نماز کن و بخوان در هر رکعت قُلْ هُوَاللَّهُ اَحَدٌ را ده مرتبه گفتم فدایت شوم اگر قوّت نداشته باشم ایستاده بجا آورم فرمود نشسته بجا آور گفتم اگر قوّت نداشته باشم نشسته بجا آورم فرمود بجا آور به همان حالى که به قفا خفته اى در فراش خود و از دعائم الاسلام روایتست که حضرت رسول صلى الله علیه وآله در دهه آخر ماه رمضان رختخواب خود را جمع مى کرد و کمر خود را محکم مى بست براى عبادت و در شب بیست و سیّم اهل خود را بیدار مى کرد و آنها را که خواب رُبُوده بود آب بصورتشان مى پاچید و حضرت فاطمه صلوات الله علیها نمى گذاشت در این شب احدى از اهلش بخوابد و علاج مى فرمود خواب آنها را به کمى طعام و مهیّا مى کرد آنها را براى احیاء آن شب از روز یعنى امر مى فرمود که روز را خواب و استراحت کنند که شب خوابشان نبرد و احیا بدارند و مى فرمود محروم کسى است که از خیر امشب محروم بماند و روایت شده که حضرت صادق علیه السلام سخت مریض شده بود چون شب بیست و سیّم ماه رمضان شد موالى خود را امر فرمود که حرکتش دادند به مسجد بردند و آن شب را در مسجد بود تا به صبح علامه مجلسى(ره) فرموده که هر مقدار قرآن که ممکن باشد در این شب بخواند و دعاهاى صحیفه کامله را بخواند خصوصاً دعاى مکارم الاخلاق و دعاى توبه و روزهاى این شبها را نیز باید حرمت داشت و به عبادت و تلاوت و دعا به سَر آورد زیرا که در احادیث معتبره وارد شده است که روز قدر در فضیلت مثل شب قدر است.

به نام خدا

به مناسبت نزدیک شدن به زمان ضربت خوردن امام متقین علی بن ابی طالب میخواهیم در این مقاله برای اولین بار منابعی را که شهادت می دهند که علی ع موقع ضربت خوردن فرموده است " فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ " یعنی " به خدای کعبه که رستگار شدم " را از کتب شیعه و سنی به نمایش بگذاریم تا دهان عده ای عقب مانده ( شبکه وهابی کلمه فارسی ) که می گویند این روایت حقیقت ندارد و در هیچ کتابی نیامده است را ببندیم . این مقاله به کوشش استاد بزرگوار جناب سید سعید حسینی راد در تارنمای کلوب منتشر شده.

 

قال مولى المؤمنین عند الشهادة: فزت و رب الکعبة

امیر مومنان موقع شهادت فرمود : به خدای کعبه که رستگار شدم

مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول - العلامة المجلسی - (ج 8 / ص 279)

 

أن ابن أبی طالب آنس بالموت من الطفل بثدی أمه، و أنه قال حین ضربه ابن ملجم علیه اللعنة: فزت و رب الکعبة.

علاقه ی علی بن ابی طالب به مرگ همانند علاقه کودک به پستان مادر است و او هنگام ضربه خوردن توسط ابن ملجم که لعنت خدا بر او باد فرمود : به خدای کعبه که رستگار شدم

مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول - العلامة المجلسی - (ج 10 / ص 387)

 

و ضربه ابن ملجم على صلعته ، فقال علیّ علیه السلام : فزت و ربّ الکعبة.

و او هنگام ضربه خوردن توسط ابن ملجم که لعنت خدا بر او باد فرمود : به خدای کعبه که رستگار شدم

بهج الصباغة فی شرح نهج البلاغة - (ج 246 / ص 5)

 

فزت و رب الکعبة . . هذا هو علی بن أبی طالب

گفت : : به خدای کعبه که رستگار شدم ... و او کسی نبود به جز علی بن ابی طالب

فی ظلال نهج البلاغة - (ج 99 / ص 2)

 

فزت و ربّ الکعبة

به خدای کعبه که رستگار شدم

شرح نهج البلاغه (جعفرى) - (ج 1 / ص 121)

 

فزت و رب الکعبة

به خدای کعبه که رستگار شدم

شرح نهج البلاغة - ابن ابی الحدید - (ج 127 / ص 3)

 

أمیر المؤمنین ع عند الضربة فزت و رب الکعبة

امیر مومنان موقع ضربت خوردن فرمود : به خدای کعبه که رستگار شدم

قصص الأنبیاء - (ج 1 / ص 466)

 

فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ

به خدای کعبه که رستگار شدم

بحارالانوار،( ج 42/ ص 239)

بحارالانوار، (ج 41/ ص 2)

بحارالانوار، (ج 70/ ص 59)

 

و خیلی منابع دیگر ....

 

موفق باشید

ولادت نور

امروز آسمان و زمین غرقِ سرور و شادمانی است؛ و پذیرای میهمان پربرکتی از خاندان پاک رسالت و امامت علیهم السلام می‏باشد؛ زیرا که ستاره درخشانی از میان ستارگان زیبای هدایت طلوع می‏کند و نسیمی بهاری قلب‏های سرد و خشک انسان‏ها را جان تازه‏ای می‏بخشد. امام حسن علیه السلام چشمه‏ای جوشان و خروشان از خورشید پر ثمر و با برکت ولایت، درنیمه ماهى با شکوه پا به عرصه هستی نهادند و این ماه را با قدوم پربرکت خود آراستند. ماه مبارک رمضان چون صدفی می‏ماند که گوهر بسیار گرانبهایی را در سینه خود دارد و بر خود می‏بالد. امام حسن علیه السلام دومین جانشین رسول خدا صلى الله علیه وآله وپیشوا و امام به حق و نخستین نواده پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله و یکی از دو سرور جوانان اهل بهشت و یکی از پنج تن آل عبا مى¬باشند . پدربزرگوارشان حضرت امیر مؤمنان علی‏بن‏ابیطالب علیهماالسلام و مادر گرانقدرشان حضرت صدیقه کبرى فاطمه زهرا سلام الله علیها سرور بانوان جهانند.

رسول خدا صلى الله علیه وآله در فرمایشات گهربارشان علاقه خویش را به فرزندشان امام حسن علیه السلام بیان کرده و از دیگران نیز خواستند تا آن حضرت را دوست بدارند. از جمله:

«فرزند صالح گلی است که خدا به بندگانش ارزانی داشته است. دو گل من در دنیا حسن و حسین‏اند.

«اللهم إنی قد أحببته فأحبه و أحب من یحبه؛(1) خدایا من او را دوست می دارم پس او و هر که او را دوست می دارد، دوست بدار».

«من أحب الحسن و الحسین فقد أحبنی، و من أبغضها فقد أبغضنی؛(2) هر که حسن و حسین را دوست می دارد مرا دوست داشته است و هر کس با او دشمنی کند با من دشمنی کرده است».

«من سره أن ینظر إلی سید شباب أهل الجنة فلینظر إلی الحسن بن علی؛(3) هر کس می خواهد به سید جوانان اهل بهشت بنگرد به حسن بن علی نگاه کند».

 

ویژگیهای عبادی

درباره ویژگیهای عبادی امام حسن علیه السلام مطالبی نقل شده است. ازجمله درباره سفرهای حج آن حضرت که پیاده انجام شده، آمده است که: «إنی لأستحی من ربی أن ألقاه و لم أمش إلی بیته، فمشى عشرین مرة من المدینة علی رجلیه؛(4) من شرم دارم که خدا را ملاقات کنم در حالی که پیاده به خانه او نرفته باشم. پس بیست بار از مدینه با پای پیاده به زیارت خانه خدا رفتند» در نقل دیگری آمده است که آن حضرت بیست و پنج بار با پای پیاده به سفر حج رفتند.(5) ابن سعد در نقل خود پانزده بار ذکر کرده است.(6)

بذل و بخشش در راه خدا، یکی دیگر از ویژگیهای اخلاقی آن امام بزرگوار است که زبانزد خاص و عام بوده است.

 

 

بخشش و سخاوت

امام حسن علیه السلام نه تنها از نظر علم، تقوی، زهد و عبادت مقامی برگزیده و ممتاز دارند، بلکه از لحاظ بذل و بخشش و دستگیری از بیچارگان و درماندگان نیز در زمان خود زبانزد خاص و عام بودند. وجود گرامی آن حضرت آرامش بخش دل‏های دردمند و پناهگاه مستمندان و تهیدستان و نقطه امید درماندگان بود. هیچ فقیری از در خانه آن حضرت دست خالی بر نمی‏گشت. هیچ آزرده‏دلی شرح پریشانی خود را نزد آن بزرگوار بازگو نمی‏کرد، جز آنکه مرهمی بر دل آزرده او می‏نهاد. گاه پیش از آنکه مستمندی اظهار نیاز کند و عرق شرم بریزد، نیاز او را برطرف می‏کردند و اجازه نمی‏دادند رنج و ذلت درخواست کردن را بر خود هموار سازد.

در نقلی آمده است که شخصی حضور امام حسن علیه السلام رسید و اظهار نیاز کرد. امام حسن علیه السلام به او فرمودند: نیازهایت را بنویس و به من ده. زمانی که او نوشت و آورد، امام دو برابر نیازش پرداختند.(7) در روایت دیگری آمده است که امام علیه السلام، در طول زندگی خود، سه بار و هر بار نیمی از تمامی مایملک خود را در راه خدا بخشیدند.(8) ابوهارون نامی گوید: در سفر حج به مدینه رفتیم و نزد امام حسن علیه السلام رفتیم و از سفر خود گفتیم. وقتی بازگشتیم ، برای هر کدام از ما چهارصد دینار فرستادند. نزد آن حضرت برگشته و گفتیم که وضعمان خوب است . حضرت فرمودند: «لا ترّدوا علی معروفی؛(9) بخشش مرا بازنگردانید».

به امام حسن علیه السلام گفتند: «فیک عظمة؛ شما عظمت خاصی دارید». امام علیه السلام فرمودند: «لابل عزة، قال الله تعالی: فلله العزة و لرسوله و للمؤمنین؛ این عظمت نیست بلکه عزت است. خدای متعال فرموده است: عزت برای خدا، پیامبرش و مؤمنان است».(10)

امام حسن علیه السلام در مدتى که پس از معاهده در مدینه بودند، مرتب با شیعیان کوفه که برای حج به حجاز می آمدند دیدار داشتند. طبیعی است که آنها در کار دینداری خود از آن حضرت بهره می بردند.

 

کنیه و لقب‏های آن حضرت

کنیه امام حسن علیه السلام ابومحمد بود و این کنیه را پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله تعیین فرموده بودند. مشهورترین القاب آن حضرت را تقی، زَکی و سِبط ذکر کرده‏اند که هرکدام نشان از ویژگی‏های اخلاقی و صفات نیک امام مجتبی علیه السلام دارد.

 

فضایل امام حسن علیه السلام

در فضیلت امام حسن مجتبی علیه السلام همین بس که جد بزرگوارشان حضرت محمد مصطفی صلى الله علیه وآله سرور فرزندان آدم و پدر مکرّمشان حضرت امیرمؤمنان علی مرتضی علیه السلام و مادر مکرمه شان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها پاره تن پیامبر صلى الله علیه وآله بانوی بانوان جهان و مادربزرگ گرامیشان ام المؤمنین حضرت خدیجه کبرى سلام الله علیها است. آن بانو نخستین زنی بود که مسلمان شد و تمام دارایی خود را در راه خدا بخشید.

 

دورویه یک رسالت

از مهم‏ترین اهداف امام حسن علیه السلام آن بود که پرده از چهره طاغوتیان زمان بردارند و آنان را آن طور که بودند بشناسانند تا از اجرای نقشه‏هایی که آنان برای از بین‏بردن رسالت جدشان پیامبر صلى الله علیه وآله طراحی کرده بودند جلوگیری کنند. این هدف امام به طور کامل برآورده شد و نقاب از چهره پلید طاغوتیان زمان کنار رفت و ماهیت پلیدشان آشکار شد.

از برکت همین تدبیرهای امام حسن علیه السلام بود که برادر بزرگوارشان حضرت سیدالشهداء علیه السلام آن انقلاب بزرگ را، که روشنگر حقیقت و عبرت بخش خردمندان بود، به وجود آوردند. امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام دو نمود جداگانه داشتند، اما در حقیقت یک رسالت را دنبال می‏کردند. امام حسن علیه السلام جان شریف‏شان را در جهاد خاموش و آرامی فدا کردند و چون هنگام شکستن سکوت رسید، حماسه کربلا به وقوع پیوست؛ حماسه‏ای که پیش از آنکه حسینی باشد، از آبشخور درایت و خردمندی امام حسن مجتبی علیه السلام سرچشمه گرفته است.

 

قیام امام حسن علیه السلام

به برکت قیام خاموش و مظلوم امام حسن علیه السلام، و حماسه آسمان فرسای حضرت سیدالشهداء علیه السلام توطئه‏های پوشیده، و اندیشه‏های پلید پنهان، عیان شد. این بغض اسلام بود که در امام حسن علیه السلام نهفت و در امام حسین علیه السلام به فریاد شکفت.

 

حلم امام حسن علیه السلام

پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله فرمودند: به حسن شکوه و جذبه و وقار و به حسین بخشندگی و رحمت خود را بخشیدم. در روایت آمده: کنیزى شاخه گلى را به امام حسن علیه السلام اهدا نمود، آن حضرت او را آزاد کردند، انس بن مالک به آن حضرت عرض کرد: آیا شما براى یک شاخه گل ناچیز، او را آزاد کردید؟

امام حسن علیه السلام در پاسخ فرمودند: «ادبنا الله تعالى ... ؛ خداى متعال ما را چنین تربیت کرده است.» آن جا که مى‏فرماید: «اذا حُییّتُم بتحیة فحیوا باحسن منها او ردوها؛ هنگامى که کسى به شما تحیت گوید، پاسخ او را به طور بهتر، یا همان گونه بدهید. (11) «پاسخ بهتر همان آزاد کردن او است.» (12)

حلم امام حسن علیه السلام از آیات قرآن نشات گرفته بود، از جمله از این آیه که خداى متعال مى‏فرماید: « ... ادفع بالتی هى احسن فاذا الذى بینک و بینه عداوة کانه ولى حمیم؛ ناپسندى را با نیکى دفع کن، که ناگاه خواهى دید همان کس که میان تو و او دشمنى است، گویى دوستى گرم و صمیمى است.»(13)

خصلت ‏حلم امام حسن علیه السلام در حدى بود که مروان یکى از دشمنان پر کینه خاندان رسالت علیهم السلام، که امام حسن علیه السلام را بسیار رنج داد و آزرد، گفت: «این کارها را با کسى انجام دادم که حلم و خویشتن‏دارى او با کوه‏ها برابرى مى‏کند.» (14) به عنوان نمونه نظر شما را به فراز تاریخى زیر جلب مى‏کنیم:

پیر مردى ناآگاه از اهالى شام در مدینه، امام حسن علیه السلام را سوار بر مرکب دید، آنچه توانست از آن حضرت بدگویى کرد، وقتى که فارغ شد، امام حسن علیه السلام کنار او آمدند، و به او سلام کردند، و در حالى که لبخندى بر چهره داشتند ‏به او فرمودند: «اى پیرمرد! گمانم غریب هستى، و گویا امورى بر تو اشتباه شده، اگر از ما درخواست رضایت کنى از تو خشنود مى‏شویم، اگر چیزى از ما بخواهى به تو عطا مى‏کنیم، اگر از ما راهنمایى بخواهى تو را راهنمایى مى‏کنیم، اگر کمک براى باربردارى از ما بخواهى، بار تو را برمى‏داریم، اگر گرسنه باشى تو را سیر مى‏نماییم، اگر برهنه باشى، تو را مى‏پوشانیم، اگر نیازمند باشى تو را بى‏نیاز مى‏کنیم، اگر گریخته باشى به تو پناه مى‏دهیم . اگر حاجتى دارى آن را ادا مى‏نماییم، اگر مرکب خود را به سوى خانه ما روانه سازى، و تا هر وقت‏ بخواهى مهمان ما باشى، براى تو بهتر خواهد بود، زیرا ما خانه آماده و وسیع، و امکانات بسیار داریم».

هنگامى که آن پیر ناآگاه این گفتار مهرانگیز نشات گرفته از حلم و صبر امام حسن علیه السلام را شنید، آن چنان دگرگون شد که اشک از چشمانش جارى گردید و گفت: «گواهى مى‏دهم که تو خلیفه خدا در زمینش هستى، خدا آگاه‏تر است که مقام رسالت ‏خود را در وجود چه کسى قرار دهد، تو و پدرت مبغوض‏ترین افراد در نزد من بودید، ولى اینک محبوب‏ترین انسان‏ها در نزد من هستید!»

سپس او به خانه امام حسن علیه السلام وارد شد، و مهمان آن امام همام گردید، و پس از مدتى در حالى که قلبش سرشار از محبت‏ خاندان رسالت علیهم السلام ‏بود، از محضر امام حسن علیه السلام بیرون رفت. (15)

 

فروغ و روشنایی

دین مقدس اسلام برنامه‏هایی برای تکامل روحی انسان قرار داده است که در سایه آن به درجات بالای معنوی دست یابد و با جانی روشن و نورانی در مسیر زندگی حرکت کند. امام حسن مجتبی علیه السلام می‏فرمایند: نورانیت و روشنایی در انجام دادن نیکی‏ها و ترک زشتی‏هاست.