ایران مصاف

در "مصاف" بین حق و باطل ، بین جبهه‌ ى خدا و جبهه‌ ى شیطان ، عزت متعلق به کسانى است که در جبهه‌ ى خدائى قرار میگیرند . این، منطق قرآن است. « امام خامنه ای »
ايران مصاف چيست ؟؟؟
ایران مصاف
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام دانای بزرگ هستی بخش

اللهم عجل لولیک الفرج

ایران مصاف نام گروهی پژوهشی پیرامون مباحث تاریخی ، سیاسی و دینی می باشد .
به گروه کوچک و صمیمی ما خوش آمدید .

التماس دعا داریم.

اللهم احفظ قائدنا امامنا الخامنه ای الی ظهور المهدی (عج)

☫ چو ایران نباشد تن من مباد .☫

The M.F
رمزينه تارنما
center
رمزينه رايانامه
center

۱۰۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ایران مصاف» ثبت شده است


واژه «غدیر» در لغت به چند معنا آمده است؛ مانند «آبگیر» و «جای جمع شدن آب باران».غدیر خُمّ در میان راه دو شهر بزرگ دنیای اسلام، مکه و مدینه، در محلی به نام «جُحفه» وجود دارد که در زمان رسول گرامی اسلام(ص) کاروانیان حج در آن‌جا از هم جدا می‌شدند و به طرف دیار خود می‌رفتند. پیامبر اسلام(ص) به دستور خداوند، در روز ۱۸ ذی الحجه و در بازگشت از آخرین حج خویش که به «حجة الوداع» مشهور است در منطقه غدیر خم پس از خطبه ای بلند، على بن ابی‌طالب(ع) را امام، وصی و جانشین خود به مردم معرّفى نمود و یک به یک ائمه پس ایشان را از امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و ۹ فرزند گرامی اباعبدالله الحسین(ع) را تا به امام زمان(عج) نام بردند.


پیامبر(ص)در روز غدیر بعد از خطبه یک ساعته ای که ایراد فرمود، جمله معروف «هر که من مولای او هستم، علی مولای اوست» را سه بار تکرار کرد تا در گوش مسلمانان و تاریخ بماند. پس از آن که علی(ع) را به جانشینی خود تعیین کرد، در همان روز، این عید را اعلام نمود و مراسمش را به پا داشت، در خیمه اش نشست و با خوشحالی از تبریک گویندگان استقبال کرد و به آنها فرمود: «به من تبریک بگویید... به من تبریک بگویید، زیرا خداوند مرا به نبوت و اهل بیتم را به امامت اختصاص داده است.»

امیرالمؤمنین(ع) و دیگر ائمه اطهار(ع) نیز این روز را گرامی داشته و برای آن اعمال و فضائلی ذکر کرده اند که در پی می اید:

۱-روزه گرفتن که کفاره ۶۰ سال گناه است.
۲-غسل کردن
۳- خواندن زیارت حضرت امیر مؤمنان (ع) در روز غدیر
۴-خواندن دو رکعت نماز (در مفاتیح الجنان ) آمده است.
۵- در روز عید غدیر بر خواندن دعای ندبه تأکید شده است؛ دعایی که در واقع ناله شیعه در دوری از امامی است که در روز عید غدیر نوید آمدنش را پیامبر اسلام بر اساس دستور الهی به مسلمین برای همه نسلها و عصرها داد. به همین جهت است که شیعه در این روز از فراق امام دعای ندبه سر می دهد چرا که بخش هایی از دعای ندبه دقیقاً فرازهای خطبه غدیر است که پس از ذکر آنها در این دعا، زخم کهنه دل شیعه سر باز می کند و با ندبه و گریه عرض می کند که «أین الحسن و أین الحسین، أین ابناء الحسین» تا می رسد به آنجا که مانند کودکی که پدر خویش را گم کرده است به جستجوی امام زمان خویش مدام «أین» «أین» می گوید...
۶- خواندن این دعا در هنگام ملاقات برادران مومن :الحمدالله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین والایمه علیهم السلام.

همچنین در این روز بر پوشیدن لباس زیبا و پاکیزه، نیز شادی کردن و پیروان علی(ع ) را شاد کردن، عفو نمودن دیگران، صله رحم، هدیه دادن، رفع مشکلات مردم، دیدار با مومنان و دوستان و فرستادن درود فراوان بر پیامبر وآل او (ص) و لعن دشمنان ایشان تأکید شده است.

خواندن عقد اخوت

عقد اخوت از ابتکارات اسلام برای ایجاد استوارترین ارتباطات و یکی از آداب مخصوص عید غدیر است. پیامبر گرامی اسلام (ص) در دو مقطع خاص زمانی قبل و بعد از هجرت به منظور حفظ انسجام مسلمانان و مقابله با مشکلات به ایجاد عّلقه خاص برادری بین مسلمانان اقدام نمود و همه مسلمانان را دو به دو با هم برادر کرد. ملاک پیامبر اکرم (ص)در تعیین برادر برای هر یک از مسلمانان، تناسب خصلت ها، و قرب مراتب ایمانی ایشان بود.

به همین دلیل، امیرالمؤمنین علی (ع) را با هیچ یک از مسلمانان برادر نکرده او را برای خود ذخیره نمود. حضرت رسول مکرم اسلام (ص) نیز به هنگام ایجاد اخوت بین مؤمنان در مدینه، دخترش فاطمه زهرا (س) را با همسرش ام سلمه خواهر کرد. بنابراین عقد اخوت در روز غدیر اختصاصی به مردان نداشته زنان نیز می توانند با هم عقدخواهری بخوانند.

گرچه خواندن صیغه اخوت در روز عید غدیر سفارش شده و بسیار نیکو است و از ثواب فراوانی برخوردار است، اما اختصاص به این روز ندارد و در تمام ایام سال می توان به این سنت حسنه عمل کرد و این پیمان را با هر لفظ و به هر لغتی در صورتی که قصد جدی باشد می توان انشاء و جاری کرد. اما شکل متداول آن بدین صورت است که برادر مؤمن دست خود را بردست راست برادر خود بگذارد و بگوید:

واخیتک فی الله و صافیتک الله فی الله و عاهدت الله و ملائکته وکتبه و رسله و انبیائه و الائمة المعصومین علیهم السلام علی انی ان کنت من اهل الجنة و الشفاعة و اذن لی بان ادخل الجنة لا ادخلها الا و انت معی آن گاه برادر مؤمن می گوید: قبلت. آن گاه بگو: اسقطت عنک جمیع حقوق الاخوة ما خلا الشفاعة و الدعاء و الزیارة. وقتی که طرف مقابل قبول کرد برادر معنوی یکدیگر خواهند شد.

همان گونه که در متن صیغه عقد برادری آمده است اقتضای این برادری شریک ساختن طرف دیگر در دعا ، زیارت وشفاعت است. یعنی اگر دعا نمود به برادر خویش نیز دعا کند و اگر به زیارت اولیای خدا مانند پیامبر و ائمه نائل شد از جانب او نیز زیارت کند. همچنین در قیامت اگر حق شفاعتی نصیب او گردید ، از وی شفاعت نماید.

عقد اخوت یک تعهد اخلاقی است که تعهد و التزام به آن نیز اخلاقی است ؛ بنابراین اگر دو طرف توافق کنند می تواند لغو شود و صیغه خاصی برای لغو آن نیست.

در عقد اخوت احکام فقهی مانند ارث و محرمیت ... وجود ندارد. به عنوان مثال این عقد موجب نمی شود دو نفری که با هم عقد اخوت خوانده اند نسبت به خواهران، دختران و مادر دیگری محرم شوند و صیغه عقد اخوت، میان مرد و زن نامحرم جایز نیست.

 

منبع: مشرق نیوز

عرفه

بهترین دعا

عنه صلى الله علیه و آله : أفضَلُ الدُّعاءِ ، دُعاءُ یَومِ عَرَفَةَ .

۱
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : برترین دعا ، دعا در روز عرفه است.

....

روز نیایش


عنه علیه السلام : إنَّ یَومَ عَرَفَةَ یَومُ دُعاءٍ ومَسأَلَةٍ .

۲
امام باقر علیه السلام : روز عرفه ، روز دعا و درخواست است.

....

اجتماع برای دعا

عنه علیه السلام : فی یَومِ عَرَفَةَ یَجتَمِعونَ بِغَیرِ إمامٍ فِی الأَمصارِ ، یَدعونَ اللّهَ تَعالى عز و جل .

۳
امام صادق علیه السلام : در روز عرفه ، بدون امام ، در شهرها جمع شوند و به درگاه خداوند عز و جل دعا کنند.

....

تکبیر پیامبر

الإمام علیّ علیه السلام : کانَ [ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله ] یُکَبِّرُ مِن یَومِ عَرَفَةَ صَلاةَ الغَداةِ ، ویَقطَعُها صَلاةَ العَصرِ آخِرَ أیّامِ التَّشریقِ .

۴
امام على علیه السلام : پیامبر صلى الله علیه و آله از هنگام نماز صبح روز عرفه ، تکبیر مى گفت و در نماز عصر آخرین روز از روزهاى تشریق ، آن را پایان مى داد .

....

هدیه پیامبرص به امام علی ع

الإمام الصادق علیه السلام : قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام : ألا اُعَلِّمُکَ دُعاءَ یَومِ عَرَفَةَ ، وهُوَ دُعاءُ مَن کانَ قَبلی مِنَ الأَنبِیاءِ علیهم السلام ؟ قالَ : تَقولُ : لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ ... اللّهُمَّ إنّی أعوذُ بِکَ مِنَ الفَقرِ ، ومِن وَساوِسِ الصُّدورِ ، ومِن شَتاتِ الأَمرِ ، ومِن عَذابِ القَبرِ ، اللّهُمَّ إنّی أسأَ لُکَ خَیرَ الرِّیاحِ ، وأعوذُ بِکَ مِن شَرِّ ما تَجیءُ بِهِ الرِّیاحُ ، وأسأَ لُکَ خَیرَ اللَّیلِ وخَیرَ النَّهارِ .

۵
امام صادق علیه السلام : پیامبر خدا به على علیه السلام فرمود : «آیا دعاى روز عرفه را که دعاى پیامبرانِ پیش از من بوده است ، به تو نیاموزم؟ مى گویى : معبودى جز خداى یگانه و بى انباز نیست ... . بار خدایا! از فقر ، و از وسوسه هاى سینه ها ، و از آشفتگى کارها ، و از عذاب قبر ، به تو پناه مى برم . بار خدایا! خوبىِ (برکت) بادها را از تو مى خواهم ، و از بدى آنچه بادها مى آورند ، به تو پناه مى برم ، و خوبىِ روز و خوبىِ شب را از تو درخواست مى کنم » .

....

فرازی از امام حسین ع


الإمام الحسین علیه السلام ـ فی دُعائِهِ یَومَ عَرَفَةَ ـ : یا مَن أذاقَ أحِبّاءَهُ حَلاوَةَ المُؤانَسَةِ .

۶
امام حسین علیه السلام ـ در دعاى روز عَرَفه ـ : اى آن که به دوستانش شیرینى همدمى را چشانده است !


....

پاک ترین معبود


الإقبال عن الإمام الحسین علیه السلام ـ مِن دُعائِهِ یَومَ عَرَفَةَ ـ : سُبحانَکَ سُبحانَکَ مِن مُبدِئٍ مُعیدٍ حَمیدٍ مَجیدٍ ، وتَقَدَّسَت أسماؤُکَ وعَظُمَت آلاؤُکَ ، فَأَیُّ أنعُمِکَ یا إلهی اُحصی عَدَدا أو ذِکرا . . . سُبحانَهُ سُبحانَهُ سُبحانَهُ لَو کانَ فیهِما آلِهَةٌ إلَا اللّهُ لَفَسَدَتا وتَفَطَّرَتا ، فَسُبحانَ اللّهِ الواحِدِ الحَقِّ الأَحَدِ الصَّمَدِ الَّذی لَم یَلِد ولَم یولَد ولَم یَکُن لَهُ کُفُوا أحَدٌ . . . . تُسَبِّحُ لَکَ السَّماواتُ وَالأَرضُ ومَن فیهِنَّ وإن مِن شَیءٍ إلّا یُسَبِّحُ بِحَمدِکَ .

۷
الإقبال ـ به نقل از امام حسین علیه السلام ، از دعاى ایشان در روز عرفه ـ : پاکا تو ، پاکا تو که آغازگر [خلق] و باز گرداننده اى ، ستوده و بزرگوارى ، و نام هایت مقدّس و نعمت هایت بزرگ است! پس ، کدامین نعمت تو را ـ اى معبود من ـ بر شمارم ، یا نام برم ... ؟ پاکا او ، پاکا او ، پاکا او که اگر در آسمان ها و زمین ، جز خداى یگانه ، خدایانى دیگر بودند ، بى گمان ، آسمان ها و زمین ، تباه مى شدند و از هم مى پاشیدند ! پس ، پاکا خداى یگانه راستینِ یکتاى بى نیازى که نه زاده اى دارد و نه زاده کسى است و هیچ کس همتا و همسرش نیست ... ! آسمان ها و زمین و هر آن کس که در آنهاست ، تو را به پاکى مى ستایند ، و هیچ موجودى نیست ، مگر آن که تو را تسبیح و سپاس مى گوید .


....

بهترین همدم


عنه علیه السلام ـ مِن دُعائِهِ فی یَومِ عَرَفَةَ ـ : یا خَیرَ مَن آنَستُ بِهِ وَحدَتی وناجَیتُهُ بِسِرّی .

۸
امام صادق علیه السلام ـ از دعاى ایشان در روز عرفه ـ : اى بهترین کسى که در تنهایى ام با او همدم شدم و رازم را با او در میان نهادم


....

زمزمه امام صادق ع در روز عرفه


الإمام الصادق علیه السلام ـ فی دُعاءِ یَومِ عَرَفَةَ ـ : أسأَلُکَ الرَّحمَةَ یا سَیِّدی ومَولایَ وثِقَتی ، یا رَجائی ، یا مُعتَمَدی ومَلجَئی ، وذُخری وظَهری وعُدَّتی ، وأمَلی وغایَتی .

۱۰
امام صادق علیه السلام ـ در دعاى روز عرفه ـ : رحمت از تو درخواست مى کنم ، اى سَرورم و مولایم و مورد وثوقم! اى امید من! اى تکیه گاه و پناه من، و اى اندوخته و پشتوانه و ساز و برگ من و اى آرزو و آرمان من!


....

عاشقانه هایی از سید ساجدین ع


الإمام زین العابدین علیه السلام ـ مِن دُعائِهِ یَومَ عَرَفَةَ ـ : سُبحانَکَ مِن لَطیفٍ ما أَلطَفَکَ ، ورَؤوفٍ ما أَرأَفَکَ ، وحَکیمٍ ما أَعرَفَکَ! ۱۱

امام زین العابدین علیه السلام ـ در دعاى روز عرفه ـ : منزّهى تو که لطیفى و چه لطیفى ! و مهرورزى و چه مهرورزى ! و فرزانه اى و چه شناسایى

....

عنه علیه السلام ـ مِن دُعائهِ فی یَومِ عَرفَةَ ـ : و زَیِّنْ لیَ التَّفرُّدَ بمُناجاتِکَ باللَّیلِ و النَّهارِ .

۱۲
امام زین العابدین علیه السلام ـ در دعایش در روز عرفه ـ گفت : و خلوت راز و نیاز با خودت در شب و روز را در نظر من آراسته گردان.

....

 

الإمام زین العابدین علیه السلام ـ فی دُعاءِ یَومِ عَرَفَةَ ـ : یا أمَلی ، یا رَجائی ، یا خَیرَ مُستَغاثٍ ، یا أجوَدَ المُعطینَ ، یا مَن سَبَقَت رَحمَتُهُ غَضَبَهُ ، یا سَیِّدی ومَولایَ وثِقَتی ورَجائی ومُعتَمَدی ، ویا ذُخری وظَهری وعُدَّتی وغایَةَ أمَلی ورَغبَتی .

۹
امام زین العابدین علیه السلام ـ در دعاى روز عرفه ـ: اى آرزوى من! اى امید من! اى بهترین کسى که از او یارى مى طلبند! اى بخشنده ترینِ بخشندگان! اى کسى که مهرش بر خشمش پیشى دارد! اى آقاى من و مولاى من و مورد وثوق من و امید من و تکیه گاه من و اى اندوخته من و پشتوانه من و ساز و برگ من و غایت آرزو و اشتیاق من!

....

عنه علیه السلام ـ مِن دُعائهِ فی یَومِ عَرَفةَ ـ : و هَبْ لی عِصمَةً تُدنِینی مِن خَشیَتِکَ ، و تَقطَعُنی عَن رُکوبِ مَحارِمِکَ ، و تَفُکُّنی مِن أسرِ العَظائم ، و هَبْ لِیَ التَّطهیرَ مِن دَنَسِ العِصیانِ .

۱۳
امام زین العابدین علیه السلام ـ در دعاى روز عرفه ـ گفت : مرا نگهدارى و مصونیتى بخش که به ترس از تو نزدیکم گرداند و از ارتکاب حرامهاى تو بازم دارد و از بندِ گناهان بزرگ آزادم سازد و از پلشتىِ گناه و نافرمانى، پاکیزه ام گردان.

....


عنه علیه السلام ـ مِن دُعائهِ یَومَ عَرَفةَ ـ : و ذَلِّلْنی بَینَ یَدَیکَ ، و أعِزَّنی عِندَ خَلقِکَ ، و ضَعْنی إذا خَلَوتُ بِکَ ، وَ ارفَعْنی بَینَ عِبادِکَ ، و أغنِنی عَمَّن هُوَ غَنِیٌّ عَنّی ، و زِدْنی إلَیکَ فاقَةً و فَقرا .

۱۴
امام زین العابدین علیه السلام ـ در دعاى او در روز عرفه ـ گفت : مرا در پیشگاه خودت خوار گردان و نزد خلقت عزیز فرما؛ مرا در خلوتِ با خودت پست گردان و در میان بندگانت سربلند، و از کسى که از من بى نیاز است، بى نیازم گردان و بر نیازمندى و فقر من به خودت بیفزاى.

....

دعایی از امام ششم ع


عنه علیه السلام ـ مِن دُعائهِ یومَ عَرَفةَ ـ : أعُوذُ بکَ مِن دُنیا تَمنعُ خَیْرَ الآخِرةِ ، و مِن حَیاةٍ تَمنعُ خیرَ المَماتِ ، و مِن أملٍ یَمنعُ خیرَ العَملِ . ۱۵


امام صادق علیه السلام ـ در دعاى خویش در روز عرفه ـ گفت : خدایا! به تو پناه مى برم از دنیایى که مانع خیر آخرت مى شود و از زندگانى اى که مانع نیکو مردن مى گردد و از آرزویى که مانع کار نیک شود.


....

رزاق مهربان


الإمام الحسین علیه السلام ـ مِن دُعائِهِ یَومَ عَرَفَةَ ـ : أنتَ الَّذی رَزَقتَ ، أنتَ الَّذی أَعطَیتَ .

۱۶
امام حسین علیه السلام ـ در بخشى از دعاى عرفه اش ـ : تویى که روزى دادى . تویى که عطا کردى .


....

خواسته ای از امام حسین ع


الإمامُ الحسینُ علیه السلام ـ فی دعاءِ یَومِ عَرَفَةَ ـ : اللّهُمّ اجعَلْنی أخشاکَ کَأنّی أراکَ ، و أسعِدْنی بتَقواکَ ، و لا تُشقِنی بِمَعصِیَتِکَ . ۱۷


امام حسین علیه السلام ـ در دعاى روز عرفه ـ گفت : بار خدایا! کارى کن که از تو چنان بترسم که گویى مى بینمت، و با تقوا و ترس از خودت خوش بختم گردان، و با معصیت و نا فرمانیت شور بختم مکن .

....

تکبیر امیر مومنان ع

کنز العمّال عن عبیدة : قَدِمَ عَلَینا عَلیُّ بنُ أبی طالِبٍ علیه السلام فَکَبَّرَ یَومَ عَرَفَةَ مِن صَلاةِ الغَداةِ إلى صَلاةِ العَصرِ مِن آخِرِ أیّامِ التَّشریقِ ، یَقولُ : اللّهُ أکبَرُ اللّهُ أکبَرُ ، لا إلهَ إلَا اللّهُ وَاللّهُ أکبَرُ ، اللّهُ أکبَرُ وَللّهِِ الحَمدُ . ۱

۸
کنزالعمّال ـ به نقل از عبیده ـ : على بن ابى طالب علیه السلام بر ما وارد شد . او از نماز صبح روز عرفه تا نماز عصر آخرین روز تشریق ، تکبیر گفت . مى گفت : «بزرگا خدا ، بزرگا خدا! معبودى جز خدا نیست . بزرگا خدا ، بزرگا خدا ، و ستایش ، خداى راست!»

....

منبع: روایتگر

 

نقشه تجزیه ایران در شبکه تروریستی العربیه (عبریه) عربستان سعودی

به گزارش مصاف به نقل از شیعه نیوز، تلویزیون العربیه وابسته به دولت عربستان در برنامه ی خبری خود نقشه ای جعلی را نشان داد و متقلبانه مدعی شد "الاهواز یک کشوری عربی، از نظر سوق الجیشی خیلی مهم که همسایه جنوبی ایران بود ولی که در سال ۱۹۲۰ به اشغال ایرانیان در آمد، ملت اهواز امروز تحت ظلم فارسها در اسارت به حیات خود ادامه میدهند".

این نقشه همان نقشه ایست که طرف گروه های تروریستی عرب غیر ایرانی تحت الحمایه دولت بریتانیا آماده شده است.

دو سال پیش یک محقق ایرانی دانشگاه لندن، نقشه ی خیالی این گروه ها را با نقشه ایران منطبق کرد و اعلام نمود که این گروه ها فقط به دنبال تجزیه خوزستان از ایران نیستند و چندین استان در جنوب و جنوب غربی ایران که از نظر نفت و گاز غنی هستند را مدنظر دارند تا با شروع یک جنگ داخلی مانند سوریه در ایران، آنها را جدا و تحت سیطره خود برند.

این محقق ایرانی می نویسد: «اگر به نقشه آنان به دقت بنگریم روشن میشود این گروه ها که در نهایت کشورهای غربی هستند، نه تنها چشم طمع به خوزستان، بلکه بخش بزرگی از ایران دوخته اند، که استانهای خوزستان، بوشهر، لرستان، ایلام و کهگیلویه و بویر احمد و همچنین بخشهایی از استانهای کرمانشاه، کردستان، همدان، مرکزی، قم، اصفهان، چارمحال بختیاری، فارس، و هرمزگان را در بر می گیرد!» 

این برنامه العربیه و نشان دادن نقشه ی جعلی و عرب خواندن همه مردمان جنوب و جنوب غربی ایران حتماً رابطه ای با حضور تیم فوتبال ملی عراق و وقوع بازیهای خانگیشان در شهر اهواز باشد که به احتمال زیاد گروههای وهابی تحت لاحمایه عربستان و قطر و همینطور گروه های تروریستی تحت الحمایه بریتانیا درصدد ایجاد اغتشاش و بهم زدن آرامش استان خوزستان هستند.

منبع: شیعه نیوز

کوروش بزرگ، مهاجم یا مدافع؟!

کوروش بزرگ، مهاجم یا مدافع؟!

یکی از مهم ترین مواردی که درباره کوروش قابل بررسی است؛ علت کشور گشایی های او می باشد. در بررسی های تاریخی، آنچه درباره فتوحات کوروش قابل توجه است؛ اقدامات پدافندی کوروش بزرگ می باشد. هنگامی که شرایط زمانی را بررسی کنیم، در می یابیم که چنین اقدامات پدافندی، بسیار رایج و معقول بوده است. کوروش در سال های بسیار دور زندگی می کرده و طبیعتاً شرایط آن دوره هم در عملکرد نظامی وی تأثیر داشته است.


 

از سال ها قبل از کوروش در منطقه ی میانه و میان رودان یک روندی ایجاد شد که اگر به یک سرزمینی توسط دیگر کشور ها حمله می شد؛ فرمانروایان آن سرزمین برای برگرداندن آرامش و حفظ امنیت مرز ها، مجبور بودند سرزمین دشمن مهاجم را کنترل کنند.

وقتی قلمروی کوروش را با دیگر کشورگشایان تاریخ مقایسه می کنیم؛ به مراتب وسعت کمتری دارد. کوروش اگر صرفاً قصد تصرف دیگر کشور ها را داشت؛ می توانست با توجه به قدرتی که به دست آورده بود، به راحتی هند و مصر و حتی تمام سرزمینهای یونانی نشین را از آن خود کند.

از طرفی باید توجه داشت که وسعت قلمروی کوروش، به دلیل تصرفات خود او نبود. کوروش توانست بدون جنگ خاصی سرزمین وسیع ماد را به فرمان خود در آورد. بر اساس رویدادنامه نبونید-کوروش، پادشاه ماد با سپاهیانش به کوروش یورش برد اما سپاهیان ماد بر پادشاه خود شوریدند و پادشاه ماد را تحویل کوروش دادند.

بنگرید به: رویدادنامه نبونید-کوروش، ستون ۲، بند های ۱ و ۲

 

با توجه به این موضوع می توان کوروش را پادشاه مشروع ماد دانست. حتی به گفته مورخان یونانی، پدربزرگ مادری کوروش، شاهنشاه پیشن ماد بود. اگر از پیوند خویشاوندی کوروش با مادها هم صرف نظر کنیم؛ چنین می نماید که مادها پادشاهی کوروش را پذیرفته بودند. تمدن ماد تأثیر بسیار زیادی در شاهنشاهی هخامنشی گذاشت و به عبارتی می توان هخامنشی را ادامه ی ماد دانست.


بخش زرد رنگ، وسعت امپراطوری ماد را قبل از کوروش بزرگ، نشان می دهد. کوروش را می توان پادشاه مشروع ماد دانست و بیشتر وسعت قلمروی کوروش هم مربوط به امپراطوری پیشین ماد بوده است.

 

به نظر می آید دیگر تصرفات کوروش هم به دلیل حملات دیگر کشور ها به سرزمین کوروش و یا اتحاد آنها علیه کوروش و خطر آفرینی آنها بوده است. پژوهش گران اتفاق نظر دارند که آستیاگ(پادشاه ماد) و کرزوس (پادشاه لیدی) در ابتدا قصد حمله به کوروش را داشتند.

حسن پیرنیا می نویسد:

تسخیر ماد باعث تشویش دول همجوار و غیر همجوار گردید. سه دولت نامی آن زمان یعنی لیدی، بابل و مصر داخل مذاکره شدند که در مقابل کوروش اتحاد سه گانه‌ای تشکیل دهند. بدین ترتیب کرزوس، پادشاه لیدی، نابونید، پادشاه بابل نو و آماسیس دوم، پادشاه مصر علیه کوروش هم پیمان شدند.

ایران باستان، پیرنیا، ص ۸۴

 

اتحاد دشمنان کوروش با یکدیگر هم در تاریخ هرودوت و هم در کوروش نامه گزنفون بیان شده است و چنین مطلبی که در منابع اشتراک دارد، بسیار محتمل است.

بنگرید به:

هرودوت، کتاب ۱، بند ۷۷ و ۱۵۳

کوروش نامه گزنفون، دفتر ۲، بخش ۱، بند ۵

 

در کوروش نامه گزنفون چنین دیدگاهی در جملات کوروش هم به چشم می خورد. گزنفون از زبان کوروش می نویسد:

نباید که در این جا بشکیبیم و چشم به راه دشمن باشیم تا آید و تازد به زادبوم مان و ویران کند این مرز را، نه، بر ماست که بر وی بتازیم، به بیش ترین شتاب، و جنگ را به زادبوم ایشان کشانیم.

کوروش نامه گزنفون، دفتر ۳، بخش ۳، بند ۱۴

 

تأکید اصلی گزنفون در کوروش نامه بر روی منش کوروش بوده است و بینش کوروش درباره اقدام پدافندی را به زیبایی ترسیم کرده است.

این اندیشه بعد از پیروز یافتن کوروش بر دشمنان هم به چشم می خورد:

ما این کشوران به بیداد نگشوده ایم، ما به ستم دست نیانداختیم بر دیگر کشوران و به زور نتاختیم بر آن ها، که بر ما تاختند دیگران و ما به پدافند خویش ایستادیم.

کوروش نامه گزنفون، دفتر ۷، بخش ۵، بند ۷۸

 

«به ستم دست نیانداختن بر دیگر کشوران»، در منشور کوروش و حتی رویداد نامه نبونید-کوروش هم به چشم می خورد. به نظر می رسد کوروش علاقه به شکست دشمنانش بدون خون ریزی و جنگ داشته است. همانطور که سربازان پادشاه ماد به کوروش پیوستند و سرزمین ماد به زیر فرمان کوروش در آمد.

پیش از این اشاره شد که پژوهش گران اتفاق نظر دارند که آستیاگ(پادشاه ماد) و کرزوس (پادشاه لیدی) در ابتدا قصد حمله به کوروش را داشتند؛ اما پس از شکست کرزوس کماکان خطر برای کوروش باقی ماند. طبیعی است که اتحاد دوباره قدرت های بزرگ منطقه یعنی بابل و مصر -که سابقه اتحاد علیه کوروش داشتند- می توانست خطر آفرین باشد اما این بار نا رضایتی های داخلی بابل باعث فتح این شهر شد.

چنین می نماید که اشخاصی در داخل بابل از کوروش خواستند که به این شهر حمله کند و شرایط نا بسامان آن ها را پایان دهد. این مورد را از گفته های مورخان می توان یافت همانطور که از شخصی به نام گوبریاس سخن به میان می آید که از کوروش می خواهد بابل را تسخیر کند. اما به هر حال منشور کوروش به روشنی نا بسامانی اوضاع در بابل را مشخص می کند آنجا که احتمالا از زبان یک بابلی گفته می شود:

[نبونید] بردن نذورات را (به پرستشگاه ها) برانداخت. [او (همچنین) در آیین ها (به گونه هایی ناروا) دست برد. اندوه و ناشادمانی] را به (= در) شهرهای مقدس بپیوست. او پرستش مردوک پادشاه خدایان را از دل خویش بشست. کسی که همواره به شهر وی (= شهر مردوک = بابل) تباهکاری روا می داشت (و) هر روز [به آزردن (آن) سرزمین دست (می یازید)، مردمانش] را با یوغی بی آرام به نابودی می کشانید، همه ی آن ها را.

در (برابر) خشم وی (= مردوک) او (= نبونئید پادشاه بابل) آنان (= پیکره های خدایان) را به بابل فرا برد. لیک مردوک، [آن بلند پایه که آهنگ جنگ کرده بود]، از بهر همه ی باشندگان روی زمین که جای های زندگیشان ویرانه گشته بود، و (از بهر) مردم سرزمین های سومر و اکد که (بسان) [کالبد] مردگان (بیجان) گشته بودند، او (= مردوک) از روی اراده و خواست خویش روی به سوی آنان باز گردانید و بر آنان رحمت آورد و آنان را ببخشود.

(مردوک) در میان همه ی سرزمین ها، به جستجو و کاوش پرداخت، به جستن شاهی دادگر، آنگونه که خواسته ی وی (= مردوک) باشد، ‌شاهی که (برای در پذیرفتن او) دستان او به دست خویش گرفت. او (= مردوک) کورش، پادشاه شهر انشان را به نام بخواند (برای آشکار کردن دعوت وی) و او را به نام بخواند (از بهر) پادشاهی بر همه ی جهان.

استوانه کوروش بند های ٧ تا ١٣


منبع تصویر: خبرگزاری فارس

 

آرزوی رها شدن بابلیان در این نوشتار کاملا هویدا است و حمایت از کوروش کاملا منطقی به نظر می رسد و همچنین هماهنگی نسبی با شرایط گوبریاس در گفته مورخان دارد. با توجه به اسناد بابلی، می توان کوروش را پادشاه مقبول بابل دانست. در نهایت چنین می نماید که کوروش از تصرف مصر صرف نظر کرد و به ساخت پایگاه‌ها و دژ های مرزی به منظور امنیت مرز های آن منطقه اکتفا کرد.

به صورت کلی باید گفت کوروش بزرگ می توانست مانند اسکندر، به هندوستان و مصر یورش برد و یا مانند دیگر کشور گشایان تا جایی که امکان داشت پیش روی کند اما به نظر می رسد کوروش، مرز هایش را تا جایی که از امنیت سرزمین خودش اطمینان حاصل کند ادامه داد و اینچنین می نماید که، به تصرف کشور هایی که خطری برای تمامیت ارضی کشورش نداشتند، فکر نمی کرد.

با توجه به این موارد، هم شواهد و هم منابع تاریخی نشان می دهند که کوروش در فتوحاتش بیشتر به دنبال اقدامات پدافندی بوده است.


بن مایه ها:(پردیس اهورا)

فرمان کورش بزرگ(استوانه کوروش) ، به کوشش عبدالمجید ارفعی. فرهنگستان ادب و هنر ایران. شماره ٩، ١٣۶۶

هرودوت. مترجم: مرتضی ثاقب فر. تاریخ هرودوت. چاپ نخست. تهران: انتشارات اساطیر، ١٣٨٩ 

گزنفون. مترجم: ابوالحسن تهامی. بر اساس ترجمه انگلیسی Henry Graham Dakyns). زندگی کوروش (کوروش نامه Cyropedia). چاپ دوم. تهران: انتشارات نگاه، ١٣٨٩ 

پیرنیا، حسن. ایران باستان. چاپ اول. دنیای کتاب، ۱۳۶۲

آیا قومی به نام فارس وجود دارد؟

آیا قومی به نام فارس وجود دارد؟

 

این روز ها می بینیم که از قومی به نام «فارس» زیاد سخن به میاد می آید و برخی اوقات، عده ای از هم میهنان ما، «فارس» خوانده می شوند.

بیایید به صورت امروزی به قضایا نگاه کنیم و موارد تاریخی را کنار بگذاریم. آیا با توجه به وضعیت اقوام گوناگون در ایران، قومی به نام «فارس» در ایران وجود دارد؟!  آیا اینکه در برخی اوقات «تهرانی ها»، «شیرازی ها»، «یزدی ها»، «اصفهانی ها»، «مشهدی ها» و... همه با هم یک قوم آن هم به نام «فارس» در نظر گرفته می شوند؛ درست است؟!

 

 

امروز می بینیم که در کشور ما مثلا یک شخص در «لرستان» می گوید «من لُرم»، یک شخص در «کردستان» می گوید «من کُردم» اما کمتر می بینیم و یا اصلا نمی بینیم که یک شخص در خراسان بگوید «من فارسم» یا یک شخص در یزد بگوید «من فارسم». معمولا می گوید «من مشهدیم» و یا می گوید «من یزدیم».

اما این روز ها دیده می شود که «تهرانی ها»، «اصفهانی ها»، «شیرازی ها»، «مشهدی ها»، «یزدی ها» و... «فارس» خوانده می شوند!! در صورتی که با توجه به نام آن، اگر هم قرار باشد چنین قومی وجود داشته باشد، طبیعتاً فقط در استان فارس است که آن هم بیشتر حالت یک منطقه جغرافیایی دارد. بیشتر کسانی که ساکن این استان هستند می گویند «از استان فارس هستیم» یا مثلا شیرازی ها می گویند «ما شیرازی هستیم».

حال وقتی به منابع تاریخی نگاه کنیم، عنوان «فارس» و یا نام هایی مانند آن برای کل یک تمدن بزرگ در خاور میانه و نام یک کشور به کار برده شده است. شاید این موضوع از روی اشتباه یونانیان سرچشمه می گیرد.

به هر حال مردمان این تمدن، بیشتر تمایل داشتند که نام کشور خود را «ایران» یا نام هایی همانند آن قرار دهند و «پارس» در طول هزاران سال نام یکی از ایالت های این کشور بزرگ بوده است. اما در بسیاری از منابع بیگانگان، آن هم در طول هزاران سال، نام کشور و تمدن ما را به صورت کلی «پارس» نوشته اند. تا قبل از رضا خان، نام بین المللی سرزمین ما Persia بوده است (چیزی مانند Egypt و مصر).

از طرفی اشتباه بزرگی است که زبان ملی امروز را صرفا زبان یک قوم بدانیم. آیا زبان فارسی تنها متعلق به شیرازی ها بوده است؟! خیر، این زبان که امروز آن را با عنوان زبان فارسی می شناسیم متعلق به همه اقوام گوناگون در ایران و حتی حوزه تمدن ایران بزرگ است چرا که به نظر می رسد در شکل گیری این زبان همه این اقوام نقش داشته اند.

برای شکل گیری یک زبان سال های زیادی طول می کشد. یکی از دلایلی که باعث رشد و حتی شکل گیری زبان فارسی شده است؛ آثار فاخر می باشد که در جای جای این کشور و حوزه تمدن ایران بزرگ دیده می شود. برای مثال شاهکار بزرگ فردوسی، آثار ارزشمند نظامی گنجوی، سعدی، حافظ، مولانا و... این آثار هستند که باعث حفظ این زبان در طول تاریخ شدند و همانطور که می بینیم، بزرگان خردمند این سرزمین از نقاط گوناگون آن این آثار فاخر را بوجود آوردند. باید توجه داشت که زبان های قومیت های گوناگون ایران هم بسیار ارزشمند هستند اما اینطور نیست که زبان فارسی یک زبان بیگانه برای آنها تلقی شود. همانطور که این قوم ها زبان قوم خود را در طول سال های زیاد شکل دادند زبان فارسی را هم در کنار آن نگاهداری کردند و حتی در شکل گیری آن نقش داشتند.

 

منبع: پردیس اهورا