ایران مصاف

در "مصاف" بین حق و باطل ، بین جبهه‌ ى خدا و جبهه‌ ى شیطان ، عزت متعلق به کسانى است که در جبهه‌ ى خدائى قرار میگیرند . این، منطق قرآن است. « امام خامنه ای »
ايران مصاف چيست ؟؟؟
ایران مصاف
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام دانای بزرگ هستی بخش

اللهم عجل لولیک الفرج

ایران مصاف نام گروهی پژوهشی پیرامون مباحث تاریخی ، سیاسی و دینی می باشد .
به گروه کوچک و صمیمی ما خوش آمدید .

التماس دعا داریم.

اللهم احفظ قائدنا امامنا الخامنه ای الی ظهور المهدی (عج)

☫ چو ایران نباشد تن من مباد .☫

The M.F
رمزينه تارنما
center
رمزينه رايانامه
center

تصمیم؛ رمز موفقیت


الحمد لله رب العالمین وصلّى الله على محمد وآله الطاهرین ولعنة الله على أعدائهم أجمعین(1)
در روایت آمده است که به امام صادق علیه السّلام عرض شد، یابن رسول الله صلّى الله علیه وآله وسلّم «على ماذا بنیت أمرک(2)؛ تصمیم خود را در این دنیا بر چه اساسى قرار داده اى؟»
پاره اى مردم در این دنیا بدون هیچ برنامه و تصمیمى زندگى مى کنند. این قبیل افراد بدون تصمیم حرکت مى کنند و اعمال و رفتارشان نیز بر اساس برنامه خاصى صورت نمى پذیرد و در واقع مانند کودکانى هستند که صبح از خواب بیدار مى شوند و تا هنگام شب بدون هیچ فکر و اراده اى حرکت مى کنند. اگر از آن کودک سؤال شود: برنامه امروز تو چیست و دنبال چه چیزى هستى؟ یقیناً جوابى نخواهد داد، زیرا خود او نمى داند چه کارى را باید انجام دهد. دلیل این سرگشتگى کودک در این است که کارهاى او بدون تفکّر و برنامه ریزى است و درک مشخصى ندارد. انسان عاقل دقیقاً در تقابل با این وضعیت قرار گرفته، داراى درک و اراده و شعور است و کارهاى خود را در قالب برنامه خاصى انجام مى دهد.
خداى متعال به انسان عقل عطا کرده است تا بتواند درک کند و در زندگى، کارهاى خود را بر اساس اراده و تصمیم انجام دهد. هر انسانى باید در زندگى براى خود هدفى را مشخص کند و در هر سن و سالى، از نوجوان چهارده ساله تا پیر مرد هفتاد ساله، هر یک باید براى باقى مانده عمر خود، تصمیم و برنامه اى داشته باشند و در این اندیشه باشد که آینده خود را چگونه باید سپرى کند؟
خوردن، خوابیدن، زندگى کردن، مسافرت کردن جزء اهداف زندگى نیست و هیچ کدام از آنها هدف به شمار نمى آید. اگر از هر انسان عاقلى سؤال شود: آیا گردش، تفریح، خوردن و آشامیدن جزء اهداف شماست، به یقین جواب، منفى خواهد بود. انسان عالم باشد یا کاسب، پیر باشد یا جوان، ثروتمند باشد یا فقیر، دکتر باشد یا مهندس، باید در زندگى خود داراى هدف و تصمیم باشد و بداند چگونه در زندگى مى خواهد رفتار کند، از چه راهى پول به دست آورد، در چه راهى آن را به مصرف برساند یا با همکاران خود چگونه رفتار کند.
بى تردید براى تمام موارد یادشده باید برنامه داشت و تصمیم گرفت و انسان باید زمانى را به فکر کردن و تصمیم گرفتن اختصاص دهد. پرواضح است این وقت و زمانى که به گرفتن تصمیم اختصاص مى یابد داراى ارزش و اعتبار فوق العاده اى است. بنابر قانونى که خدا وضع فرموده و همگان در برابر آن یکسانند، انسان روزى از این دنیا به سراى آخرت کوچ خواهد کرد و این مسأله به هیچ وجه استثنا پذیر نیست، اما انسان ها از این حقیقت غافل هستند. امیر المؤمنین علیه السّلام در این باره فرموده است: «ولم یخلق الله یقیناً لا شک فیه اشبه بشک لا یقین فیه من اعدت(3)؛ خداى متعال هیچ یقینى را آمیخته به شک نیافریده است، جز مرگ که در عین حقیقى و یقین بودن آن هماره به دیده تردید و شک بدان نگریسته مى شود». اگر به شخصى گفته شود که هرگز نخواهد مُرد، آن شخص در جواب خواهد گفت: مرگ براى همه انسان ها و جانداران است و هیچ کس نمى تواند از آن فرار کند و هر انسانى سرانجام زمانى عمرش به پایان خواهد رسید. بدین معنا که اگر انسان 120سال عمر کند، مى داند عاقبت مرگ به سراغ او خواهد آمد، ولى یقین او با شک و تردید همراه است.
این جلسه از سال هاى پیش برقرار بوده و هست، اما بسیار افرادى که در این جلسات سالیان گذشته حضور داشتند اکنون در دل خاک آرمیده اند که خداى متعال آنان را غریق رحمت واسع خود بگرداند. از جمله مرحوم اخوى رحمة الله علیه که در سال هاى قبل در این جلسات سخنرانى مى کردند، ولى عاقبت از دنیا رحلت کردند. همین حقیقت مشکوک اگر با تأمل مورد کندوکاو قرار گیرد، به واقعیت مرگ پى خواهیم برد. آنچه مهم است این که انسان ها چگونه باید با این مسأله برخورد کنند؟ اگر کسى این احتمال را بدهد که روزى او را در دادگاه حاضر خواهند کرد، بى هیچ تردیدى نسبت به اعمال خود احتیاط خواهد کرد، اگر انسان احتمال دهد اموال و خانه اش مصادره خواهد شد، براى جلوگیرى از این اتفاق اقدامى خواهد کرد.
امیر المؤمنین علیه السّلام درباره حقیقت مرگ مى فرمایند: این مرگ به طور یقین پیش خواهد آمد، ولى مردم در آن شک دارند. انسان ها همگى گرفتار شهوات هستند. باید توجه داشت که شهوت تنها به مسائل جنسى محدود نیست، بلکه پول، ریاست، ازدواج، فرزند، علم و دیگر خواسته هاى فراوان انسان را نیز شامل مى شود. هر کسى براى خود و بر اساس موقعیّت و فکر، داراى خواسته هایى است که گاهى سبب رفتن انسان به بهشت مى شود و گاهى انسان را به دوزخ مى کشاند.
گاهى بعضى از انسان ها، با فرجامى نیکو از دنیا مى روند و مردم بعد از مرگ شان، براى آنان طلبِ رحمت مى کنند و بعد از گذشت سالیان دراز باز از آنان به نیکى یاد مى کنند. با قدرى تأمل در زندگى این انسان ها در مى یابیم که آنها خواسته هاى خود را در یک محدوده خاص انجام داده، در حیات و زندگى شان به مردم خدمت مى کردند و در نتیجه مردم از او راضى بودند. در مقابل، هنگامى که انسان هاى بد از دنیا مى روند، مردم آنها را مورد لعن و نفرین قرار مى دهند و از خدا براى او طلب عذاب مى کنند که این نیز نتیجه اعمال ناشایست فرد است.
روزى در مسیرى با ماشین در حال حرکت بودم که صحبت از فوت شخصى شد. با این که شناخت زیادى از آن مرحوم نداشتم و فقط اسم او را شنیده بودم، گفتم: خدا او را رحمت کند، ولى شخصى که در کنار من نشسته بود، با یک حرارتى از اعماق دل گفت: خدا او را نیامرزد!
با تعجب به آن شخص گفتم: این چه صحبتى است که شما مى کنید؟ آن شخص تازه از دنیا رفته و ابتداى گرفتارى او در عالم آخرت است. او در جواب گفت: او با کار تجارى اى که انجام مى داد سبب ورشکستگى من شد. مى بینیم که این شخص تازه فوت شده و افرادى نظیر او در اولین لحظات بعد از مرگ دچار نفرین مى شوند. البته خداى متعال به هر نفرینى اعتنا نمى کند. خدا با علم خود به اشخاص پاداش و کیفر مى دهد، ولى انسان باید به گونه اى در این دنیا رفتار کند که مردم همواره از او به نیکى یاد کنند و نباید کارى انجام داد که نفرین دیگران گریبان گیرمان شود. انسان باید فکر کند که آینده خود را چگونه بسازد. هر انسانى اعم از پیر و جوان زن و مرد باید به گونه اى رفتار کند که مورد دعاى دیگران قرار گیرد و مردم همیشه از او به خوبى یاد کنند. شهوات در همه انسان ها قرار دارد و هر فردى نسبت به موقعیّتى که دارد به دنبال شهوات خود حرکت مى کند. مثلاً شخصى که دوست دارد هر سال در درس خود قبول شود و و مدارج ترقى را پشت سر گذارد، باید براى رسیدن به این هدف، برنامه منظّمى داشته باشد. همچنین شخصى که کاسب است و دوست دارد روز به روز در کسب و کار خود موفق تر شود باید برنامه اى منظّم و دقیق داشته باشد.

● شب هاى قدر، شب هاى پاداش

امشب شب بیستم ماه مبارک رمضان است. روز قدر نیز مانند شب قدر داراى فضیلت و ارزش و مصادف با شهادت مولا امیر المؤمنین علیه السّلام است. روزهاى قدر نیز مانند شب هاى قدر داراى فضیلت است. یکى از این روزها گذشت و دو شب و دو روز دیگر باقى مانده است. به خود آییم و ببینیم چه کرده ایم و چه بهره اى برده ایم. به منظور نزدیک شدن به ذهن ها مثالى بیان مى شود. افرادى که به تحصیل علم مى پردازند در هر سطحى که هستند از اول سال مطالعه مى کنند تا این که در پایان سال نمره خوبى به دست آورند. گاهى بعضى افراد یک ماه قبل از امتحانات شروع به درس خواندن مى کنند تا براى امتحان حاضر شوند و نمره مطلوبى کسب کنند. برخى نیز دو هفته مانده به امتحانات شروع به درس خواندن مى کنند که اگر بکوشند و همت گمارند ضریب موفقیت آنان در امتحان قابل توجه خواهد بود.
ما نیز باید در این روزهاى پایانى ماه مبارک رمضان براى زندگى خود برنامه اى مرتب تدارک ببینیم، زیرا داشتن برنامه اگر تمام اهداف انسان را محقق نکند، بى تردید بخش وسیعى از آن را عینیت مى بخشد. چند روز قبل، یکى از آقایان کاسب، داستانى را براى من نقل کرد. او گفت: روزى به منـزل شخصى وارد شدم. به ذهنم رسید اگر بشود این خانه را خریدارى کنم، اما از جهت مالى وضعیت خوبى نداشتم، لذا با خود اندیشیدم پول این خانه را ندارم، ولى خدا که مى تواند اسباب آن را فراهم کند، امام عصر عجّل الله تعالى فرجه الشّریف که قدرت این کار را دارد. بالاخره با توسّلات بسیار، در مدت دو سال پول آن خانه را فراهم کرده و منـزل را خریدم. اکنون بعد از گذشت چند سال از این قصه خیلى پشیمان هستم که اى کاش این منـزل را نمى خریدم، زیرا اگر این گونه براى بهشت توسل کرده بودم، بهشتى مى شدم.
گاهى انسان خواسته اى دارد که با اِصرار و بعد از زحمات فراوان البته با تصمیم قلبى به آن مى رسد، ولى عاقبت پشیمان مى شود که عمر خود را نیز به هدر داده و دیگر راه برگشت ندارد. در روایت آمده است: زمانى که پاره اى از مردم از دنیا مى روند در مى یابند که تمام عمر خود را تلف کرده، به دنبال پول و ریاست و شهوات، به بیهودگى گذرانده اند و عاقبت تمام آنها را در دنیا گذاشته و تنها به عالم آخرت آمده اند. علامه مجلسى رحمة الله علیه در بحار الانوار روایتى آورده است که: عده اى از انسان ها از هنگام مرگ تا روز قیامت از شدت ناراحتى بسیار متحیّر و سرگردان هستند، زیرا زمانى که در دنیا بودند از فرصت ها استفاده نکرده و عمر خود را به هدر دادند.
باید توجه داشت که این روایات ما را نیز در بر مى گیرند، پس باید به گونه اى عمل کنیم که فردا پشیمان نشویم. این ماه مبارک رمضان و بهترین وقت براى انسان است تا آدمى براى زندگى خود یک تصمیم جدّى گرفته و آن را در چارچوبى منظّم و دقیق قرار دهد.

● دونکته

در این جا دو مسأله را یادآورى مى کنم: ابتدا مسأله عراق و مخصوصاًَ شهرهاى مقدس آن است. کربلا، نجف، کاظمین و سامرا از اماکن بسیار مقدسى هستند که اکثر ساکنین آنها را شیعیان تشکیل مى دهند. بعضى از آقایان نقل کردند که در نیمه شعبان امسال، از بغداد به طرف کربلا حرکت کردیم. در اطراف مسیر تا کربلا مردم دسته دسته، پیاده به زیارت امام حسین علیه السّلام مى رفتند. داخل این شهرها انسان هاى بسیار متدیّن زندگى مى کنند که اغلب آنها در سى سال اخیر سخت ترین فشارها را تحمل نموده اند. همین امروز آقایى که از عراق آمده است، دست و پاى خود را به من نشان داد که با دِلـِر توسط رژیم عراق سوراخ شده بود. همچنین جوان دیگرى را دیدم که گوش او را بریده بودند. بى تردید اینها برادران ما هستند که این طور تحت فشار و آزار و اذیت رژیم بعثى عراق قرار گرفته بودند. این افراد اکنون به امور بسیارى نیازمندند، ولى مهم ترین نیازهاى آنان، در عرصه فرهنگ است. کسانى که دشمن تشیّع هستند با میلیون ها جلد کتاب و مجلّه، افکار ضدّ اهل بیت علیهم السّلام را بین مردم ترویج مى کنند که بعد از آن هم مسائل دیگرى وجود دارد که دشمنان براى آن نیز برنامه ریزى کرده اند. الآن فرصت خوبى است که هر فرد با توانمندى مالى، زبانى و با تشویق دیگران، در این زمینه کار کند چه این که در روایت آمده است: «الدال على الخیر کفاعله(4)؛ راهنماى به خیر [در پاداش] مانند کسى است که آن را انجام داده باشد». بنابراین اگر فردى فرد دیگرى را به انجام کارى نیک تشویق کرد مثل ثواب آن شخص در نامه اعمال او ثبت خواهد شد.
بر همین اساس همانند پاداش عبادتى که همگان انجام مى دهند در نامه عمل پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم نیز ثبت مى گردد، زیرا پیامبر خدا صلّى الله علیه وآله وسلّم همگان را به نماز خواندن تشویق کرده است. هر کدام از ما هر عمل خوبى را که انجام دهیم معادل ثواب آن عمل در نامه عمل پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم نیز ثبت مى شود. آینده مؤمنین عراق را باید خود مؤمنین آن جا پى ریزى کنند، لااقل باید یک مقدارى از امور آن دست مؤمنین باشد و غیر مؤمنین نباید به تنهایى تمام آینده عراق و سود و منفعت آن را تصاحب کنند. لذا هر شخصى باید با تشویق نمودن، افرادِ دیگر را به فعالیت و کار کردن ترغیب نماید.
نکته دیگر حسن خلق است که نزد خداى - تبارک و تعالى - اهمیت فراوانى دارد و براى انسان ها ضرورى است و باید براى رسیدن به این ویژگى ارزشمند تصمیم جدّى گرفت. اگر مردى اخلاق بد دارد سعى کند حتى الامکان با زن خود بد اخلاقى نکند و اگر زنى، شوهر بد اخلاق دارد باید سعى کند که او را تحمل کند. این کار فقط نیاز به یک تصمیم جدّى و محکم دارد، ولى اگر انسان براى کارى تصمیم گرفت دیگر پاى بندى به آن مشکل نخواهد بود. انسان هاى شگفتى آفرین در کارهاى خود تصمیم جدّى و محکم دارند و با همین تصمیم محکم، کارهاى بسیار سختى را انجام داده اند. اگر انسان تصمیم به انجام کارى بگیرد دیگر مشکلى وجود ندارد، زیرا مشکلات خود به خود حل مى شوند. در روایت آمده است: «لیسَ سَهل إلاّ مَا اسْتَهسَلت؛ آسان آن است که آسان گرفته شود». زمانى که انسان تصمیم به کارى بگیرد خدا نیز کار را براى او آسان مى کند.
البته این بدین معنا نیست که مشکلات وجود ندارد، بلکه دنیا با مشکلات آمیخته شده است و مشکلات به روح انسان فشار وارد مى سازد. این مطلب را مکرّر عرض کردم، شما نیز اگر بررسى کنید به همین نتیجه خواهید رسید. دو مطلب در این دنیا جلوه بسیار بدى دارند، یکى خودکشى و یکى تیمارستان و دیوانگى. کسانى که دست به خودکشى مى زنند و خود را حلق آویز مى کنند در موقعیتى هستند که دنیا برایشان بسیار تیره و تار شده، اندک امیدى به آینده ندارند. این انسان ممکن است شخصى عادى یا استاد دانشگاه باشد، ولى در هر صورت دیگر دنیا براى او جذّابیتى نداشته و زندگى شخصى و فامیلى براى او اهمیت ندارد.
مورد دیگر، تیمارستان است. کسانى که - نعوذ بالله - بیمار هستند مردم آنها را به تیمارستان مى سپرند، زیرا چنین افرادى به حدى دچار آشفتگى روانى هستند که بیمارستان براى آنان کارساز نیست. اگر آمار بیماران تیمارستان ها را بررسى کنید خواهید دید که در میان آنها یک مؤمن واقعى وجود ندارد، زیرا مؤمن هر چقدر هم تحت فشار روانى باشد باز هم بر روح او اثر نمى گذارد و به حدّى نمى رسد که دنیا در نظر او تیره و تار شود. در تمام این تیمارستان ها یک مؤمن تمام عیار پیدا نخواهید کرد. البته منظور از مؤمن، کسى نیست که فقط نماز بخواند، بلکه مؤمن کسى است که تصمیم گرفته باشد در رفتار خود تغییر دهد و آن را عملى کند. شایان توجه است که خوش اخلاقى از ویژگى هاى مؤمن است. امیر المؤمنین علیه السّلام مى فرمایند: «من طلب شیأ ناله او بعضه(5)؛ هر کس چیزى را بخواهد، آن را به دست خواهد آورد یا در چند قدمى آن قرار خواهد گرفت» اگر انسان براى دست یافتن به این خصلت تصمیم بگیرد و در این راه بکوشد، موفق خواهد شد. در واقع تصمیم و اراده چنان کارآمد است که بیماران درمان ناپذیر را بهبود مى بخشد. موارد زیادى از بیماران سرطانى که در آستانه مرک قرار داشتند، اما تصمیم گرفتند سلامت خود را باز یابند و موفق شدند.
بچه اى که به مدرسه مى رود تصمیم مى گیرد حتماً قبول شود، لذا به مطالعه مى پردازد و آخر سال نیز قبول مى شود و اگر تجدید شود موارد تجدیدى اش اندک است. در مقابل کسى که براى درس خواندن برنامه ریزى نداشته و تصمیم جدّى براى قبولى ندارد، آخر سال نیز توفیقى نخواهد یافت. کسى که سعى کند با خانواده خود خوش اخلاق باشد اگر طرف مقابل نیز بد اخلاقى کرد، او باید خوش اخلاقى کند تا اعصاب او سالم بماند و باعث خوش اخلاقى دیگران شود، ولى اگر خوش اخلاق نشد و به بد اخلاقى روى آورد ممکن است کار او به خودکشى برسد یا گرفتار تیمارستان شود که آن نیز فرجامى سخت و وحشتناک است. بنابراین خوش اخلاقى نه تنها براى دنیا که براى آخرت سودمند است. فراموش نشود کسى که در برخورد با نزدیکان و آشنایان رفتارى خوش و اخلاقى نیکو در پیش گیرد، به یقین پیرو اهل بیت علیهم السّلام است و اگر خانم با ایمانى هم سعى کند خوش اخلاق باشد این خانم پیرو حضرت زهرا سلام الله علیها و حضرت زینب سلام الله علیها است.
مؤمن باید مثل شیشه عطر باشد، شیشه عطر هر کجا که باشد و در هر شرایطى، حتى در کنار سطل زباله همچنان بوى شامه نواز از خود مى تراود. اهل بیت علیهم السّلام این گونه بوده اند.

● روزنه اى به تاریخ

امیر المؤمنین علیه السّلام در زمان خود رئیس بزرگ ترین حکومت روى کره زمین بودند که در حال حاضر نظیر چنین حکومتى را که بر همه زمین حکومت کند در جهان نداریم. حکومت زمان امیر المؤمنین علیه السّلام از نظر جمعیت و امکانات از همه حکومت هاى امروز گسترده تر و قوى تر بوده است. این داستان مربوط به زمانى است که امیر المؤمنین علیه السّلام رئیس حکومت بودند. روایت شده است پیامبر اکرم صلّى الله علیه وآله وسلّم شب هاى ماه مبارک رمضان نماز تراویح(6) مى خواندند. در اولین شب ماه مبارک رمضان پیامبر اکرم صلّى الله علیه وآله وسلّم جهت اقامه نماز وارد مسجد شدند. مسلمان ها نیز پشت سر پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم به صف ایستادند تا نماز را به جماعت بخوانند. پیامبر خدا صلّى الله علیه وآله وسلّم فرمودند: این نماز با جماعت خوانده نمى شود و خواندن نمازهاى مستحبى (نماز شب، نافله و ... ) با جماعت حرام است. طبق نوشته هاى اهل تسنن پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم به منزل رفتند تا نماز را در آن جا بخوانند و این سنّت تا زمان عمربن خطاب جارى بود، اما عمر گفت: چرا مسلمان ها به تنهایى نماز مى خوانند؟ بهتر است تراویح را به جماعت بخوانند. او مى پنداشت - نعوذ بالله - از پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم به احکام خدا آشناتر است، لذا نماز تراویح را به جماعت خواند. بعد از عمر عثمان نیز نماز تراویح را با جماعت خواند. وقتى نوبت به امیر المؤمنین علیه السّلام رسید حضرت در ماه مبارک رمضان به عنوان رئیس حکومت اسلامى فرمودند: خواندن نماز تراویح به جماعت حرام است، زیرا پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم نیز خواندن آن را به جماعت تحریم کرده بود.
ناگهان سر و صدا و هیاهوى حاضران فضا را پر کرد. امام حسن مجتبى علیه السّلام خدمت پدر رسیدند و عرض کردند: یا امیر المؤمنین، عده اى از این افراد که سال ها نماز تراویح را به جماعت خوانده اند، تظاهرات کرده اند و مى گویند: ما مى خواهیم نماز تراویح را به جماعت بخوانیم.
امیر المؤمنین علیه السّلام فرمودند: آنها بروند و نماز تراویح را به جماعت بخوانند و با این عمل، حرف خود را پس گرفتند و حتى یک نفر را کیفر نکردند.
این مطلب و هزاران مورد دیگر نشان دهنده اخلاق خوب اهل بیت عصمت و طهارت است. با این که نماز تراویح با جماعت صد در صد غلط بود و آنها نیز از این اشتباه مطلع بودند و مى دانستند پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم این نماز را به جماعت نخوانده است و تنها به دلیل لجاجت بر چنین کارى اصرار داشتند، لیکن امیر المؤمنین علیه السّلام با اخلاق شایسته با آنها رفتار نمودند. انسان اگر گرفتار آدم بد اخلاق شد باید با اخلاق خوب با او برخورد کند. به عنوان مثال، آتش هیچ گاه با آتش خاموش نمى شود و باید با آب آتش را خاموش کرد.

● وظیفه پیرو اهل بیت علیهم السّلام

در روایتى از پیامبر اکرم صلّى الله علیه وآله وسلّم آمده است: «یا ام سلمه حسن الخلق ذهب بخیر الدّنیا والأخرة(7)؛ انسان خوش اخلاق خیر دنیا و آخرت را از آن خود کرده است».
خیر آخرت مشخص و روشن است، اما انسان خوش اخلاق در این دنیا بیمار نمى شود، کار او به تیمارستان نمى انجامد، خودکشى آخرین راه حل او نخواهد بود و از بیمارى هاى روانى در امان خواهد ماند. آدمى که تصمیم به خوش اخلاقى گرفت همیشه در کارها موفق است. از این رو انسان باید تصمیم بگیرد با همه خوش اخلاق باشد و به همگان خدمت کند. خداى - تبارک و تعالى - به هر فردى نعمت هایى را عطا کرده است. به بعضى ها پول و ثروت داده، به برخى دیگر زیرکى، به دیگرى موقعیت و اعتبار اجتماعى عنایت کرده و به دیگرى قدرت و شخصیت مرحمت فرموده است. انسان باید از این نعمت ها در جهت برآوردن نیازهاى دیگران استفاده کند. مثلاً شخصى مشکل ازدواج دارد یا با زن و بچه خود نزاع و ناراحتى دارد، شخص دیگر دچار کسالت و بیمارى شده است و فرد دیگرى مشکل سیاسى و اجتماعى دارد. در چنین شرایطى انسان باید سعى کند گرفتارى هاى دیگران را تا آن جا که مى تواند برطرف کند و براى این کار یک گروه چند نفرى تشکیل دهد و در هر هفته یک روز و یا ساعت معیّنى را براى این کار اختصاص دهد. انسان باید افرادى را که در زندگى مشکل دارند شناسایى و سعى کند مشکلات آنان را برطرف سازد. کسى که حوائج مردم را برآورده کند، خدا نیز نیازهاى او را برطرف خواهد کرد.
مجدداً یادآورى مى کنم که این نکته ها را فراموش نکنید، یکى مسأله عراق و رسیدگى به مؤمنین آن جا از لحاظ فرهنگى و اجتماعى است و مسأله دیگر خوش اخلاقى و قضاى حوائج مؤمنین است؛ البته چنین اقدام هایى نیازمند تصمیم جدى است و انسان باید از فرصت پیش آمده استفاده کند و هم اکنون تصمیم بگیرد که اعمال خیر و خوب انجام دهد تا خداى - تبارک و تعالى - او را یارى کند و در نتیجه در این دنیا موفق شود و در آخرت نیز در شمار رستگاران قرار گیرد.
امیدوارم خداى متعال به برکت آقا امیر المؤمنین علیه السّلام در این ایام و شب هاى مقدس ماه مبارک رمضان در جوار بى بى دو عالم حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها همگى ما را موفق به اعمال صالح فرماید و اگر کسى تا امروز توفیق عمل خیر را نداشته، پروردگار متعال به او توفیق عنایت کند و هر کسى هم که موفق بوده خداى منان توفیقات او را بیش از پیش زیاده گرداند.
وصلى الله على محمد وآله الطاهرین



بن مایه ی اصلی :
http://www.shirazi.ir/monasebat/09-ramazan/sh_imam.ali/05.htm

پی نگاشت های متن :
1) متن تدوین شده سخنرانى حضرت آیة الله العظمى سید صادق شیرازى که در تاریخ نوزدهم ماه مبارک رمضان 1424ق. ایراد شده است.
2) بحار الانوار، ج 75، ص 229.
3) بحار الانوار، ج 75، ص 246.
4) بحار الانوار، ج 93، ص 175.
5)  معجم نهج البلاغة ج2 ص92.
6) نماز تراویح هزار رکعت است که در ماه رمضان خوانده مى شود. در دهه اول هر شب بیست رکعت و در دهه دوم هر شب سى رکعت و شب هاى قدر هر شب صد رکعت خوانده مى شود. پیامبر خدا صلّى الله علیه وآله وسلّم این هزار رکعت نماز را در شب هاى مبارک رمضان مى خواندند.
7) خصال شیخ صدوق، ص 42.

  • The M.F

ایران مصاف

پند ها (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی