ایران مصاف

در "مصاف" بین حق و باطل ، بین جبهه‌ ى خدا و جبهه‌ ى شیطان ، عزت متعلق به کسانى است که در جبهه‌ ى خدائى قرار میگیرند . این، منطق قرآن است. « امام خامنه ای »
ايران مصاف چيست ؟؟؟
ایران مصاف
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام دانای بزرگ هستی بخش

اللهم عجل لولیک الفرج

ایران مصاف نام گروهی پژوهشی پیرامون مباحث تاریخی ، سیاسی و دینی می باشد .
به گروه کوچک و صمیمی ما خوش آمدید .

التماس دعا داریم.

اللهم احفظ قائدنا امامنا الخامنه ای الی ظهور المهدی (عج)

☫ چو ایران نباشد تن من مباد .☫

The M.F
رمزينه تارنما
center
رمزينه رايانامه
center

تهمینه

تهمینه در شاهنامه، تَهمینه دختر شاه سمنگان (از سرزمین‌های توران)، همسر رستم و مادر سهراب است.

تخوار

تخوار

تُخوار از نجبای توران و دوست فرود پسر سیاوش است.

بیژن پسر گیو

بیژن پسر گیو

بیژن از پهلوانان نامدار شاهنامه است. او پسر جوان و ماجراجوی گیو و مادرش بانو گشسپ دختر رستم بود. در شاهنامه بیژن که تنها فرزند گیو و در چشم پدر سخت عزیز است، غالباً از سوی پدر به خاطر خیره‌سری‌ها و جوانی‌کردن مورد ملامت قرار می‌گیرد. از ماجراهای مفصل بیژن می‌توان به داستان بیژن و گرازان و به تبع آن بیژن و منیژه اشاره کرد. از دیگر کارهای سترگ او (مندرج در شاهنامه) نبرد با فرود پسر سیاوش، کشتن پلاشان تورانی و نیز کشتن هومان پهلوان تورانی در نبردی تن‌به‌تن و نیز کشتن رویین پهلوان تورانی در جنگ دوازده رخ است. درفش بیژن «پرستار پیکر» بود. او از دوستان بسیار نزدیک گستهم پهلوان ایرانی بود و در نبردهای ایرانیان به کین‌خواهی سیاوش در زمان پادشاهی کیخسرو، حداقل گستهم را دو بار از مرگ (که یک بار آن حتمی‌است) رهاند. بیژن در نهایت به همراه گیو و بسیاری دیگر از پهلوانان، پس از عروج کی‌خسرو به آسمان، در راه برگشت در توفان برف ناپدید شد. منظومه‌ای نیز به نام بیژن نامه وجود دارد در حدود ۱۴۰۰ تا ۱۹۰۰ بیت از عطایی رازی شاعر برزو نامه. بخش بزرگی از آن ملتقط با داستان بیژن و گرازان و بیژن و منیژه است. بیژن تاریخی (اشکانی) احتمالاً شخصیت بیژن همچون بسیاری دیگر از گودرزیان اصلی اشکانی داشته است. بیژن را گاه نام خانوادگی اخلاف گودرز می‌دانند.

بیدرفش

بیدرفش

بیدِرَفش از پهلوان لشکر ارجاسب شاه توران در دوران شاهی گشتاسب است. او در جنگ دینی ایرانیان با تورانیان زریر برادر گشتاسب را کشت و خود نیز در آن جنگ به دست اسفندیار کشته شد. بیدرفش به معنی بی‌تابش و بی‌نور است.

به‌آفرید دختر گشتاسپ

به‌آفرید /بِهْ‌آفَریی د/ دختر گشتاسپ، شخصیتی اسطوره‌ای نیمه‌تاریخی در اساطیر ایران است. نام او در شاهنامه به صورت به‌آفرید و در تاریخ طبری به صورت باذافره و فاذافره آمده‌است. وی به همراه خواهرش، همای، به دست خیونان اسیر می‌شود و سرانجام برادرش اسفندیار ایشان را می‌رهاند. در اوستا این نام در اوستا به گونه ی  واریذکنا آمده‌است. در اوستا یشت نهم، گِوش‌ یَشت (درواسپ یَشت)، کرده ی  هفتم بند ۳۱ آمده‌است: «مرا این کامیابی ارزانی‌دار که «تَثریاونت» دٌژدین را براندازم، که «سپنج اوروشک»یِ دیوپرست را براندازم، که دیگر باره «همای» و «واریذکنا» را از سرزمین خیون‌ها به خانمان بازگردانم، که سرزمین‌های خَیونها را برافگنم: پنجاهها صدها، صدها هزارها، هزارها ده‌هزارها، ده‌هزارها صدهزارها.» در شاهنامه دگر دختر شاه به‌آفرید که باد هوا هرگز او را ندید به خواری ورا زار برداشتند برو باره و تاج نگذاشتند در شاهنامه از به‌آفرید و همای به عنوان دختران گشتاسپ و خواهران اسفندیار یاد شده‌است. وقتی به گشتاسپ خبر می‌رسد که تورانیان دخترانش را اسیر کرده‌اند و ارجاسب آنان را به رویین‌دژ برده‌است. از پسرش اسفندیار می‌خواهد که برای نجات خواهران‌اش دست به‌کار شود. اسفندیار در کسوت بازرگانان به دژ رویین می‌رود و در آن‌جا خواهران خود را با لباسی پاره و سربرهنه و گریان می‌بیند. با آن‌ها مخفیانه ارتباط برقرار می‌کند و از آن‌ها می‌خواهد چند روز صبر کند تا راه چاره‌ای پیدا کند. سرانجام اسفندیار ارجاسب را می‌کشد و به‌آفرید و همای را نجات می‌دهد. در تاریخ طبری این نام در تاریخ طبری باذافره ضبط شده‌است. البته در بخش‌های دیگری از دستنویس‌های این تاریخ، فاذافره آمده‌است. طبری می‌نویسد: خرزاسف (=ارجاسب) دفترها بسوخت و لهراسف و هیربدان بکشت و آتشکده‌ها ویران کرد و بر اموال و گنج‌ها تسلط یافت و دو دختر بشتاسب (= گشتاسب) را که یکی خمانی (هومایا، همای) و دیگری باذافره نام‌داشت اسیر کرد. این نام را گردایزدی اوفیه آورده‌است.